میدان معلم!
تفریح جوانان شده میدان معلم
درگاه رفیقان شده میدان معلم
در مجمع حوری و پری های میانـه
چون محفل یاران شده میدان معلم
پاتوق شده بر جرگه ی پرشور جوانان
میزبان عزیزان شده میــــدان معلــم
عاشق شده هرکس که گذر کرده ز میدان
کار عشــــــقبازان شده میدان مـــعلــــم
حوری همه بینی چو روی سمت شمالش
چون مخزن جلفان شده میــــدان معلــــم
آرام کند هر در به دری گشتن میدان
درد همه درمان شده میدان معلــــم
جمع اند همه مامور و پلیس های میانه
زندان اســــیران شده میدان مـــــعلم
اینجا دگر آسان شده تحویل شماره
جنگ در پس یاران شده میدان معلم
گر دختر تنهایی و چشم منتظری هان!
تقابل سر مردان شده میدان معلم
دعوا شود هر شب سر ناموس و مفاسد
ز اخلاق فقدان شده میدان مــــــعلــــم
درویش کنید چشم خود ای مردم اسلام
تمرین مسلمان شده میدان مــــعلــــــم
بینی همه یک چکمه به پا کرده و جوراب کشیدند
چــون دیســـــکوی اوکراین شده میدان معلــــــم
شــــنو با جان و دل پندی ز راوی
که دار بی سوادان شده میدان معلم