فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 5683


درباره من
بهشت رفتن به زووووووررررر....
بچه دار شدن به زوووووورررررر...
حجاب مردم به زوووووورررررر...
پول در آوردن به زووووورررر.....
خوشبخت شدن به زووووورررر...
خوشبخت ماندن به زوووووررررر......
خرج عروسی به زووووووررررر....
خرج زندگی به زوووووورررررر...
فکر کنم خیلی وقت است در " زورخانه " زندگی میکنیم....

اینجــــــا ایران است!!!
اینــکه شما در خانه چه برنامهای میبینید به ما مربوط است،
اینکــــه در خیابان چه میپوشید به مــــا مربوط اســــــت،
آنچــه مینوشـــید و آنچه میگوییـــد به مــــــا مربوط اســــت!
با چه کسی بیرون میروید به مــــــا مربوط اســــت،
چه دینــی دارید و چگونه آرایـــش میکنید به مـــــا مربوط است؛
امـــــا امنیت،قدرت خرید،کیفیت تحصیل،آینده فرزندانتان،تفریح جوانانتان،امنیت راهها،مشکل مسکن و بقیه موارد: به مـــا مربوط نـــیســـت، (مشــــــکل خودتــان اســــت)
*************************

روحم آزرده مرا وسوسه بیهوده مکن



دگر این لحظه تن پاک من آلوده مکن


یاریم کن که رود از یادم غم دیرینه ی این خاطره ها



شوق پرواز سراپای مرا میکشد تا پس این پنجره ها



پیش رویم بگشا پنجره ای تا از آن پنجره پرواز کنم



روحم از قید تن آسوده شود هستی دیگری آغاز کنم



آسمون ابراتو بردارو و برو



دیگه تنها من و بگذار و برو



آسمون اخماتو وا کن آبی شو



آسمون آفتابی شو ، آفتابی شو



آسمون غرق به خون دل من



آسمون دشت جنون دل من



تک وتنها توی دنیای بزرگ



آسمون بی همزبون دل من



آسمون مرده دیگه مهر و وفا



عزم ما پر شده از رنگ وریا



نه محبت میشه پیدا نه صفا



آسمون قهره دیگه از ما خدا



آسمون کاشکی که میشد بپرم



تو دل آبی تو خونه کنم



کاشکی میشد مثال ابرای تو



زار زار گریه ی مستونه کنم



آسمون غرق به خون دل من



آسمون دشت جنون دل من



تک وتنها توی دنیای بزرگ



آسمون بی همزبون دل من

_____________________________
، !
، !
... ، !
!
ِ !
!
یی هستند که بی صدا ..........

+++++++++++++++++++++++++

ِ ....
ِ ؟ !
... ِ .....
ُ !
ُ ....
ُ ُ .....
... ....
ِ ....
...
........
ِ ....
ِ ... !
ِ ....
ِ ، ، ِ !
َ .....
... ... !
||||||||||||||||||||||||||||||||||

از لج تو امشب با چند باکره بودم

چند تای که تا حالا حتی کسی لب به آنها هم نزده بود

پشت به پشت با آنها عشق بازی کردم تا سیر شوم

و آنها را آنقدر به اوج بردم که بسوزند و خاکستر شوند!

اینگونه است تو که نباشی کسی دیگری ارضایم میکند !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

حرص نزن منظورم پاکتی سیگار بود بقوول خودت خخخخخخخخخخخخ
شکارچی گرگ (maryamtoo )    

آه ای دو چشم خیره به ره مانده

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۶/۱۳ ساعت 20:00 بازدید کل: 126 بازدید امروز: 125
 

 

 

چرا دیگر نمی تابی به این دریای طوفانی

هوا سرد است و خورشیدم نگو در بند و زندانی

تمام این غزل ها را به یمن آن که بر گردی

کنم سیراب و بعد از آن سر راه تو قربانی

نگو دریا نمی بارد که من از گریه لبریزم

و در هر قطره ی اشکم که می ریزد ، تو پنهانی

سفر کردند ماهی ها ، از این دریای یخ بسته

تو تابستان من بودی ، شدم دیگر زمستانی

" تو در من آتشی هستی که خاموشت نخواهم کرد "

خودت این را به من گفتی ، ولی حالا گریزانی

من از هر مرغ دریایی نشانی از تو می خواهم

که می گویند ؛ عاشق شد مگر این را نمی دانی ؟

و در آن لحظه امواجی مرا بر صخره می کوبد

تنم آهسته می سوزد در اندوه پشیمانی

به آن چشمی که می بوسی حسادت می کنم اما

دلم آرام می گیرد که تو خوشحال و خندانی

 

**********

یکشب لبان تشنه من با شوق

در آتش لبان تو می سوزد

چشمان من امید نگاهش را

بر گردش نگاه تو می دوزد

 

**********

آه ای دو چشم خیره به ره مانده

آری منم که سوی تو می آیم

بر بال بادهای جهان پیما

شادان به جستجوی تو می آیم

**********

 

 

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۶/۱۳ - ۲۰:۰۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)