فراموش کردم
رتبه کلی: 3855


درباره من
چشم های تو به مستی شراب افتاده ست

در خماری دو چشمان تو خواب افتاده ست

بس که گیسوی پریشان تو آشفته شده ست

باد هم از هیجان در تب و تاب افتاده ست

باز هم عهد شکستند و کمر خم کردی
باز از چهره ی این قوم نقاب افتاده ست

خواستی در دل شب ها بدرخشی اما

اشک از چشم تو مانند شهاب افتاده ست
نیزه هم تا به طواف تو بیاید انگار

از سر شوق دویده به شتاب افتاده ست

باز هم برکه چه دیده ست که مجنون شده است !؟

آه شاید رخ ماه تو در آب افتاده ست
التماس دعا

*امیر حیدری ترکمانی*
 
عنوان: شبیه خوانی ترکمنچای-92
شبیه خوانی ترکمنچای-92
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 284 بازدید امروز: 276

این تصویر توسط علی مسعودی* بررسی شده است.
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)