فراموش کردم
رتبه کلی: 1177


درباره من
متاهل هستم.
به هیچ عنوان پیغام خصوصی نفرستید.

PM=Black List

خــدآ جــو نتــرسـ...(!)

نـ بـ گنــآهـ میـُـفتـ ،

نـ بـ جهنـــ میــر....

منــو تــو بهـــ محـرمیــ...

دســتمـــو بـــگیـــر...
معصومه الماسی (masome730 )    

امروز/شورای حل اختلاف.واحد صلح و سازش

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۲/۲۶ ساعت 02:06 بازدید کل: 275 بازدید امروز: 151
 

انقدر زنه رو زده که چشماش باز نمیشه.

میگه:مادر شوهرم چادرمو انداخته رو بروم و گفته تو همش مریضی!!!انداختنت به ما!!برو خونه بابات و شوهرمم برو بر ما رو نگاه کرده.میگه کتکم میزنه.شکاکه.بیپوله!!!

یهو شوهره جلوی جمع زانو زد  و قران رو برداشت و گفت:تو رو به این قران برگرد.

من یه لحظه فکر کردم دارم فیلم هندی میبینم ولی بعد دیدم نه.

زنه گفت:بلند شو و بغض کرد و گریه کرد ولی گفت:من برنمیگردم

پسره یه بسته قرص در اورد(فکر میکنم سرما خوردگی بود ولی مطمئن نیستم)بعددوتاشو خورد و گفت:منو حلال کن!!!!

من همش فکر میکردم دارن فیلم برداری میکنن !!!

مرده رفت بیرون. . .به زنش گفتم:با دوتا نمیمیره. . .نگران نباش. . .

تا من پرونده رو مطالعه کنم  زن هم رفت بیرون.نیم ساعتی مشغول بودن و بعد برگشتن.

زنه گفت:ما به تفاهم رسیدیم میریم.

رئیس شعبه کلی در مورد اینکه سازش خوبه و بهترین کارو کردی و یه فرصت بهش دادی حرف زد.منم لبخند زدم.منشی شورا زنه رو کشید کنار . . .مثلا میخواست مرد غریبه نشنوه ولی همه شنیدن که میگفت:زودتر بچه دار شو. . .

رییس شعبه پرونده رو بست و گفت:یه دونه به آمار سازشیا اضافه شد. . .

و من همچنان لبخند میزدم.لبخند به روی زن.به روی مرد.به روی دبیر شورا. . .به روی در و دیوار!!!!!

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۲/۲۶ - ۰۲:۰۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)