فراموش کردم
رتبه کلی: 6337


درباره من

قبل از خارج شدن حتما نظر بدهید ممنون گلهای من

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۱/۰۹ ساعت 11:06 بازدید کل: 230 بازدید امروز: 176
 

 قبل از خارج شدن حتما نظر بدهید ممنون گلهای من

 عشق خیلی خیلی قشنگه چون نعمتی از خداست قدرشو بدون


ممنون از شما دوست عزیم الان شما در سایت که همه عاشقای که به یک طریقی به اصطلاح یا اسم که به زبان خیلی ساده ولی تو عمق آن نگاه بشه کوه ای از محبت ،عاطفه ،مهربونی،گذشت،ودل باختن است.اما خیلی ها از این واژه بزرگ (عشق) سوءاستفاده می شه که به نوعی خواستهای یا نیازهای خود را به عنوان عاشق شدن که به اسم باج خواهی ،هوس و... وچیزهای دیگر که باعث میشه طرف مقابل از عشق یا عاشق شدن خود نفرت پیدا کنه .من هم یک عاشق شکست خورده افسرده که روانی عشق شدم به همین خاطر از همه شما که به نوعی عاشق واقعی یا شکست خورده هستید . از عشقتون می خوام خاطری یا متنی از شکست خوردن و عاشق شدن خود را تو این سایتم بگید که با کمک شما ودست تو دست هم بدیم این سایت جهانی کنیم که همه اونای که عاشقن فریب کسانی که به عنوان واژه عشق سوءاستفاده نکنن و زجرء اونو نبینند نشن به نوعی کمک کنیم ،که انتخاب درست داشته باشن.اگه هر نوع خاطره یا متنی از عاشق شدن یا شکست عشقی خودتون دارید می تونید در قسمت نظر خواهی یا به ایمیل زیر ارسال نمایید ممنون منتظر صحبتهای گرمتون هستم

                                                            dj_khatere2000@yahoo.com 

djamp.mohammad@yemail.com

ممنون دوستون دارم عاشقای واقعی


 اسیر ایمان،وفای عشق djمحمد

خواهر گلم الهه

 

 

داستان من این بود که اول بهم گفت عاشقمه زود به زود دلش واسم تنگ میشد منم چون نمیخواستم شکست عشقی بخورم بعضی اوقات بهش میگفتم بیا تموم کنیم ولی میگفت نه تا چند روزی گذشت و منم همون حس رو نسبت بهش پیدا کردم ولی دیگه اس ام اس نمیده انگار دیگه دلش واسم تنگ نمیشه بهش اس دادم تا نگه همش من اس میدم ولی بازم اس نمیده میشه بگید این یعنی چی ایا ازم خسته شده یا با یکی دیگه است به راهنمایی احتیاج دارم لطفا بگید چه کار کنم

خاطره از دوستم .محمد ایمانی

یادگاری های تو

1- سحرگاهان که شبنم آینی از پاک بودن راب پاکش آرزو کردم برایت شاد بودن شاد ماندن را

 

2- آرزو دارم دلت از غصه ها خالی شود**سهم تو از زندگی یک عمر خوشحالی شود.

3- آسمان را ستاره زیبا کرده ، باغ را گل ، عشق را محبت ، چشم را اشک و شما را معرفت

4- ای رفیق با وفا هرشب دعایت میکنم/گز ندارم زانتیا فرقون سوارت میکنم

5- عشق چون قدیمی شد معتبر شود عاشق/دوست چون قدیمی شد حرمت دگر دارد.

6- یادمون باشه روی شیشه دلمون حک کنیم که دوست داشتن تاریح مصرف نداره.

7- دلبرم در مذهب ما بی وفایی کار نیست ، شمع اگر عاشق نباشد تا سحر بیدار نیست.

8- نبودن هرگز به تلخی از دت دادن یک بودن نیست ، بودن هایت را هرگز از دست نده

9- ماه من غصه نخور دنیا را بسپار به خدا ، هر دومون دعا کنیم توهم جدا منم جدا

10- کدامین شاحه گل را بخاطر مرامت تقدیمت کنم ، که وجودت عطر تمامی گلهاست

11- در سکوت دادگاه سرنوشت/عشق بر ما حکم سنگینی نوشت/گفته شد دلداده ها از هم جدا وای بر این حکم و این قانون زشت

12- خواب اصحاب کهف قصه ی تکراریه ماست ما همانیم که در غار دلت پوسیدیم.

13- یک بوسه زلبهای تو در خواب گرفتم/گویی که گل از چهره مهتاب گرفتم/هرگز نتوانی تو زمن دور بمانی/چون عکس تو را در دل خود قاب گرفتم.

14- ای همه دارو ندارم،ای تو ماه شب تارم،جز تو من کسی رو ندارم، که سر کارش بذارم.

15- امشب کجاست مهر درخشانم*بی ماه روی او شب من تارست*در خواب ناز رفته نمیدانم*یا همچو من نشته و بیدلرست؟

16- تو سیب سرخ کدامینپرتقالیکه هر دانه انارتبه سرخی گیلاسهای درخت موز است!ای گلابی من!(شعر نو)

17- زندگی سوختن و ساختن است بی جهت تجربه اموختن است.

18- باید در مشکلات زندگی گاهی سکوت کرد، شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشه

19- ای مردم حیران جهان،نیک بدانید/نزدیک ترین راه به الله،حسین است.

20- بعد من با یاد من افسوس میماند بجا**در کلبه خاموش من افسوس میماند بجا

21- به جنگل سوخته خاطراتم سوگند ، درخت یادت را باغبان خواهم بود تا ابدیت.

22- طبیبا دردسر کم کن از این درمان بی حاصل**به دشت بی کسی مردن صفای ذگری دارد.

23- تقدیم به انکه کنارم نیست،ولی حس بودنش به من شوف زیستن میدهد.

24- خسته در حبس زمینم ماه من یادم کن**به نگاهی به پیامی سخنی شادم کن

25- ادامه دارد...

خاطره عاشقی نویسنده وبلاگ dj محمد :

با سلام به دوستانی که این مطلب می خونن فقط جهت اینکه متن نوشته شده برای اینه که منم مثل همه عاشقای روی کره زمین شکست عشق خوردم وخاطرم فقط می نویسم که دیگران هم باعث بشه به این نوع نوشتن عادت کننن. 

 من محمد 26 ساله از شهرستان زاهدان دانشجوی مهندسی الکتروتکنیک دانشگاه آزاد زاهدان هستم .در طول دوران دانشجوییم که مشغول به درس خوندن بودم روزی یک دختری به نام یلدا که دانشجوی رشته مدیریت بود به صورت اتفاقی در سالن امتحانات آشنا شدم .اولش آشنای خیلی ساده بود بعد از مدتی به دوستی خیلی نزدیک تبدیل شد یک دل نه صد دل عاشق هم شدیم مدت دوستی ما به تقریبا به 2 سال کشید .که یکی از این روزها من متوجه شدم که یلدا از زمانی که بامن آشنا شده بوده با پسری به نام میلاد طرح دوستی داشته بوده و ازم مخفیش کرده بود برام خیلی ناگوار بود که کسی رو که بهم میگه دوست دارم بهم خیانت کرده بوده و من ازش سوال کردم چیزی های که کسی به کسی که بهش خیانت کرده باشه گفتم .... چند روز بعد از صحبتهای ما با هم خیلی برام سخت بود و نمی تونستم این موضوع قبول کنم .بهم زنگ زد گفت:که من تورو اصلا دوست نداشتم وندارم و تظاهر بوده که به خاطر اینکه من فقط به پول ثروت تو چشم داشتم باهات دوست شدم ولی تا وقتی که متوجه شدی ومنم در جوابش بهش گفتم برام پول ثروت اصلا مهم نیست هرچی می خواستی برات فراهم می کردم به خاطر اینکه دوست داشتم دیگه یک قلب شکسته من یک دل نا امیدی از اون روز به بعد نه با کسی دوست شدم ونه عاشق کسی شدم چون من عشقم یکی بوده وخواهد بود

یک حرفی فقط می گم امیدوارم یلدا بخونیش ؟

من دوست دارم امیدوارم دوباره برگردی چون از کارهای قبل که کردی می بخشمت .

___________________________________________________________________________________

خاطره از عزیزیی .رها

من با یک نفر به اسم محمد حسین که اصفهانی بود دوست بودم بهم گفت دوسم داره بهش عادت کرده بود من عاشقش شده بودم تا اینکه یه روز بهم زنگ زد گفت عاشق یه دختر دیگه شده من خیلی گریه کردم درحد مرگ بهم گفت کمکم کن من قبول کردم بهش کمک کردم به عشقش نزدیک شه اما دل خودم شکسته بود تا اینکه یه روز زنگ زد و گفت عشقش سر کارش گذاشته و دوسش نداره و با کسی دیگه دوسته من بازم قبول کردم و باهاش موندم اما اون بیخیال من شد و من سیم کارتمو شکوندم حالا سراغ منو از دوستام میگره اما عشقم بهش معنا نداشت دیگه دوستش ندارم.

خاطره از عزیزیی .زهرا لطفی

من هم از یک فردی که تمام زندگی من را از من گرفت و به طور کامل شکست خوردم و باختم دوست شدم اما یک روز بعداز 6 سال دوستی که داشتیم و دیوانه وار دوستش داشتم به من گفت داره ازدواج می کنه از حقه ؟

خاطره از عزیزیی

خاطره از عزیزیی .

سلام من سعیدم 19 سالمه از کجای شکستم بگم من عاشق کسی شده  بودم که 3سال باهاش زندگی کردم اما....اما زمان اشنایمون فهمیدم با کسی دست ینی خودش گفت.من که بدجوری عاشقش شده بودم گفتم پس باید راهمونو ازهم جدا کنیم،1 هفته از جدایمون گذشت شمارشو از رفیقش گرفتم بهش زنگ زدم بهم گفت سعید من عاشقت شدم گفت من چون باعلی رفیقم نمیتونم باهات دوست شم ولی چون دوست دارم و عاشقتم میخام تو داداشم باشی.من با این حرف دلم گرفت اما چون شده بود همه زنگیم قبول کردم.این خاهرو برادری 3 سال کشید تو این مدت بین علی و اون مشکلی پیش میومد به من میگفت اینم بگم اون علیو خیلی دوسش داشت و از حظور من خبری نداشت.اون میگفت سعید با علی مشکل دارم چیکار کنم؟منم که با این حرفل میسوختم کمکش میکردم.دوستان داستان شکست من طولانیه دفیه بد همشو میگم.درضمن ممنون از سایتون که خیلی ارو کنندس.

خاطره از عزیزیی .سعید

سلام وبلاگت خیلی عالیه.من انقدر پورم که نمیدونم چطوری باهاش کنار بیام .اون کسی که دوسش داشتم بد 3 سال بد جوری بهم خیانت کرد بدجوری .انصاف نبود من که کاریش نکردم.دلمو بدجوری شکست.

خاطره از عزیزیی

سایت زیبایی دارید با خوتندن بعضی مطالب آدم واقعا بغضش می گیره
ولی گویا توی سایتتون نمیشه از تنهایی نوشت از کسی نداشتن از همراه نداشتن همدل نداشتن و خیلی چیزای دیگه
ایشالاه همه به عشقاشون برسند
التماس دعا

b.m

 

خاطره درد ناکی از عزیزیی .مریلا

سلام.داداش دمت گرم خیلی بامعرفتی اولین باره یه پسر این حرفو میزنه راستشو بخوای پسرا هر لحظه تویه فکری هستن برعکس دخترا که فقط به عشقشون فکر می کنن.من با یه آقا پسری دوست شدم اینقدر باهم خوب بودیم که باور نکردنی بود ما یه عشق استوره ای داشتیم اما خدا ازم گرفتش اون سرطان گرفت بعداز یک سال فوت کرد ومن بااینکه چهارسال گذشته ولی هنوز امیدوارم برگرده و میدونم که منم میاد میبره پیش خودش و برای همه آرزو می کنم به عشقشون برسن.دیدن مرگ کسی که نفست به نفسش بنده خیلی سخته خدا برای کسی نیاره.خدا اگه درد عشق رو کشیده بود وطعم تلخ جدایی رو چشیده بود هیچ وقت عشق رو نمی آفرید.روحش شاد.

خاطره درد ناکی از عزیزیی .الهه

سلام خوبی ؟ به نظرمن عشق اگه واقعی باشه و از اعماق وجود ادم نشات بگیره هیچوقت فراموش نمیشه .

اگه زاهدانید سلام منم به طلوع افتابش برسونید

 جوجو عزیزم جوابتو تو سایت نمی دم ایمیل بده تا برات جواب بفرستم


   
 
 
     
 
 

 

شایان 24 آبان 1390 14:51
 
خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد



نخواست او به منِ خسته بی‌گمان برسد



شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت



کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟



چه می‌کنی اگر او را که خواستی یک عمر



به راحتی کسی از راه ناگهان برسد ...



رها کنی، برود، از دلت جدا باشد



به آنکه دوست‌ترش داشته ... به آن برسد



رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند



خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد



گلایه‌ای نکنی بغض خویش را بخوری



که هق هق تو مبادا به گوششان برسد



خدا کند که ... نه! نفرین نمی‌کنم که مباد



به او که عاشق او بوده‌ام زیان برسد

عالی بود این شعرتقدیم شما

 

جدیدجوجو.

10 بهمن 1390 16:42
 
سلام دوستای گلم.به نظرمن این تنهایی خیلی بهترازعشق کثیفه.میدونم وکشیدم که چقدسخته ولی اصلانمی ارزه که به خاطرکسایی که تنهایی وگریه مااصلابراشون مهم نیست بشکنیموبخاطرشون بسوزیم.خودمن بزرگ ترین ارزوم هدایت شدن علیه.قبلادعامیکردم به اشتباهش بی ببره وبرگرده بیشم ولی الان بعدنماز دعامیکنم که برگرده بیش خدا.منم خیلی تنهابودم که به اینترنت بناه بردم.خیلی خوشحالم که همدردایی مثل شمادارم ودرکم میکنن.راستی محبوبه جون بدون عشقت بالاخره ی خیانتی بهت میکرد بس چه بهترکه قبل ازواردشدن به زندگی شناختیش.اصلاهیچ کسی لیاقت عشق باک مارونداره.خواهش میکنم فارسی بنویس ye adamجون چشام کورشد.ممنون که اولین نفربودی که جوابم دادی.همتونودوست دارم.راستی میشه واس چندوقت همین جاباهم درارتباط باشیموباهم مشورت کنیم؟

جدیدNegar

10 بهمن 1390 16:36
 
Thx.ali buuuuuuuuud mer30

جدیدمحبوبه 

8 بهمن 1390 1:42
 
فقط به دعا احتیاج دارم فقط دعا

(هیچوقت نمیبخشمش واگذارش کردم به خدا)

 

جدیدمحبوبه

8 بهمن 1390 1:37
 
سلام بچه ها همه رو درک میکنم منم شکست خوردم شدید من هرروز عشقمو باخانومش میبنم خونمون هم میاد آخه فامیلمونه.خیلی دلم پره برام دعا کنید

جدید1adam 

7 بهمن 1390 1:33
 
bezar manam benevisam man hododan 12 salam bod ba 1 pesari donst shodam behem shomare dad manam bache bodam ahmagh bodam behesh zang zadam haroz beham s midadim hamdigaro mididim haroz behem migoft doset daram haroz behesh mogoftam dosesh daram bad baram az zendegish migoft migoft man asheghe 1dokhtari bodam ono vel kardam to mesle oni behem migoft asheghame man bavar nemikardam bad az 3 sal behem goft man ...mikham manam goftam nemidam haroz esrar mikard manam khodafezi kardam ama bazi vaghta sms midad 1bar goft man toro dost nadashtam faghat bekhatere havas bahat dost shadam kheiliam az in kara ba dokhtara kardam dige hich vaght s nazad shekastam afsorde shodam tapesh ghalb gereftam hame azam dor shodan az hame dor shodam tanha shodam kheili tanha

 

    جدیدagain ye adam

7 بهمن 1390 0:59
 
jojo ino midonam ama man kheili tanham hamishe tanham ehsas mikonam kheili ezafam hata to madresam tanham hich kasi joz khodamo nadaram pas marg behtare ta in zandegie mozakhraf va pesaro 1mosht ahmaghan for me

جدیدجوجو 

6 بهمن 1390 18:52
 
سلام خانمye adam.اول بایدبگم که خوشحالم که همسنیم.منم چندبارزدبه سرم که خودکشی کنم ولی وقتی بیشترفک کردم دیدم اصلاارزششونداره که به خاطر ی بسرخودکشی کنم وی عمرخانوادموعذادارکنم.بس امیدوارم که فکراحمقانه ی خودکشی وازذهنت بیرون ببری وبهت بیشنهادمیکنم برای بدرومادرت زندگی کنی ن واسه هوس وعشق خودت.بای

جدیدye adam

5 بهمن 1390 22:39
 
man 13 salam bod asheghe 1 pesar shodam ta 15 salegi behem goft mano bekhatere havasesh khaste manam velesh kardam zarbash kheili baram sangin bod hata az zendegi sir shodamo 1bar khodkoshi kardam alanam az harchi pesare motenaferam alan 15 salame va bozorg tarin arezom marge hamin

جدیدجوجو

2 بهمن 1390 22:14
 
سلام.چه عجب یکی ازمایادی کرد.ممنونloveجونم.ولی اون موقع حداقل عشقش کنارم بودو تنهانبودم ولی الان هم خودش نیست هم عشقش.بس کاملاتنهاشدم.الان برگشته ولی من اون علی ومیخوام که باک بودنه علی که باتموم گناهاش برگشته.خلاصه ممنون که جوابم دادی.ببخشیدولی شمام عاشق شدی؟اگه شدی میشه داستانشوبدونم؟.ممنون میشم بازم جواب بدی.منتظرم.بابای

جدیدlove

1 بهمن 1390 18:05
 
سلام ت حال خوبن؟
مطمئن باش ک لیاقت تو رو نداشت اگه داشت ازش جدا نمیشدی

  جدیدlove

1 بهمن 1390 18:02
 


نمیدونم کی عمرم تموم میشه.


نمیدونم وقتی میخوام با این دنیای مادی خداحافظی کنم ،کی بالاسرمه.


نمیدونم تا وقت مردنم به تو رسیدم یا نه؟


ولی تو روخدا نذار باحسرت بی توبودن ازاین دنیابرم.


بذارحداقل دلم خوش باشه به عشقت.به خدا همه


و همه ی آرزوم اینه که قبل از رفتنم به چشمات نگاه کنم و بگم دوستت دارم.

نکنه این کمترین چیز رو از من دریغ کنی.

جدیدجوجو

29 دی 1390 13:44
 
سلام.من ی دختر14ساله ام که چندماه دیگه میرم تو15. ازخودتعریف نباشه خانواده ی خوب وباشخصیتومعروفی دارم.خودمم سنگینم وچادری.قیافمم به حدی هست که هرمجلسی که میرفتم واسم خاستگاربیدامیشد.خوب دیگه بسه حالااجازه بدین ماجرای زندگیمو واستون بگم.من اول راهنمایی یعنی12سالم بودکه عاشق بسر17ساله شدم.بهش زنگ زدم و ی سال باهم دوست بودیم یجورایی فامیل دورمونم میشه.بعدی سال شنیدم بایکی دیگه دوسته واخلاقش بامن سردترشد.این سردبودنشویماه تحمل کردم تااینکه یروزبهم گفت دیگه اسم منونیارودیگه بهم نزنگ.اون قطع کرد ولی من 2سال بهش زنگ میزدم وفوش میشنیدم ولی بازبهش میگفتم دوسش دارم.حتی ی باربهم گفت بروبمیرمن گریه کردم ولی بلافاصله بازم بهش گفتم دوست دارم.خلاصه سه سال جواب هیچ کسی وندادم به همه ی خاستگارام جواب منفی دادم سرموتوکوچه وخیابون بالانگرفتم که ی موقع نگاهم بانامحرمی برنخوره که درحقش خیانت کنم.ولی اون هرروزبایکی دوست بودوشایدبیشتراز ی دوست وهرروزبه قلبم خنجرمیزد.تااینکه سروکله ی بسری بیداشدکه همه ارزوی داشتنشومیکردن.توراه مدرسه میوفتاددنبالم وهرجاکه منومیدیدواسم شعرمیخوندحتی بیش مامانم.بس مامانمم باخبرشد.به مامانم ماجرای علی/عشق سه سالم/گفتم.بامامانم مثل ی دوست بودم تااینکه شهریورامسال مادربزرگم فوت شد.مامانم سردشد.خودم نابودشدم تااینکه چندماه گذشت وواقعااحساس تنهایی میکردم.ی شب همون بسره که مزاحمم میشدبهم زنگ زداسمش محمدبود.واقعاعاشم بودهمه بهم میگفتن بدبخت چجورعلی وبامحمدمقایسه میکنی ولی من عاشق علی بودمواین عشق منوکورکرده بود.محمدهمه جابرکرده بودکه منومیخوادمن ترسیدم وی روزبهش گفتم من عاشق علی ام بس دیگه مزاحمم نشواون اومدجلودرخونمون گریه میکردوواقعااشکاربودکه شکست.اشک منم دراورد.دلم واقعاواسش سوخت ولی من تقصیری نداشتم چون کوربودم.اون رفته بودباعلی صحبت کرده بود.علی باورش نمیشدتااین حدخاطرخواه داشته باشم بس حرفای محمدوقبول کردوشب بهم زنگ زد.اون شب بهترین شبم بودتاصبح باهم اس دادیم.فرداکه باهم حرف میزدیم اگه باهاش شوخی ام میکردم میگفت بگوغلط کردم وگرنه دیگه نزنگ.غرورموبایمال کردم ولی دیگه ازحدخارج شده بود هرچی ازدهنش میومدبه بابام میگفت.بایدحق بدیدکه داشت ازچشمم میوفتاد تا این خودم زنگیدموباهاش تموم کردم چون هیچ دختری نمیتونه همسرمردی بشه که ازصبح تاشب به بابات فوش بده.خلاصه الان اون میوفته به بام ولی الان تنفرش کورم کرده ولی بازم سادمو میدونم بازم امکان عاشق شدنم هست.خلاصه اسمم به عنوان باوفاوسنگین ترین دخترتوشهرمون بخش شده.ببخشیدچشماتونواذیت کردم ولی اگه شدنظری راجع به زندگیم بدین.اسم جوجوروعلی بهم میگفت بس شمام بهم بگیدجوجو.بای

جدیدسیما 

27 دی 1390 23:12
 
خیلی سایت دوس داشتنی دارین...به دبلاگ من هم سر بزنین

من شکست عشقی خوردم اگه دوس دارین بهم میل برنین...

   جدیدسمانه

26 دی 1390 16:39
 
سلام امیدوارم خوب باشی داستان منم خیلی غم انگیزه مثل خیلی از ادمای دیگه وقتی گفت دوستت دارم و همیشه میمونم باهات خیلی راحت باور کردم اما نمیدونستم تمام این مدت اون با یکی دیگه بود و عشق من براش یه بازی بود به هرحال دیگه مهم نیست چون من شکسم... وبت خیلی قشنگه امیدوارم عشق واقعیرو تجربه کنی منکه نتونستم

فاطمه مهدوی

8 دی 1390 22:45
 

سلام دوستان.

من از یک بی وفا بدجوری نامردی دیدم که حتی فکرشم نمیکنید.

به در و دیوار زدم پیش فامیل و دوست و همسایه و آشنا رفتم تا بابامو راضی کنم که به عشقم برسم وقتی بابا مجبور شد و کوتاه اومد آقا تصمیم گرفته بود بره و خیلی سریع با یکی دیگه ازدواج کرد و با پررویی و بی شرمی تموم گفت من دوستت دارم فقط نمیتونم باهات ازدواج کنم بعد ازدواج هم تنهات نمیذارم.این یعنی از هزار تا فوحش بدتر....

یاسمن

14 آذر 1390 18:30
 
سلام من یاسمن 19 ساله از کرمانشاه هستم از وقتی که اول راهنمایی بودم از یه پسری به اسم یاسر خوشم می اومد و عاشقش بودم و هنوزم هستم تو این مدت که باهاش بودم یعنی تو این هفت سال همیشه بهم خیانت میکردو با صد نفر دیگه جز من رابطه داشت ولی من حتی یه بار هم بهش خیانت نمیکردم و با اینکه این رفتاراشو می دیدم بازم باهاش بودم چون حتی یک لحظه هم نمی تو نستم بدون اون دوام بیارم...

خلاصه تا این چند وقت پیش با هم بودیم و با با اینکه تمام زندگیمو براش دادم حتی تنم رو هم در اختیارش گذاشتم از هم جدا شدیم و اون با یکی از هم دانشجوهای دختر عموم به اسمه حدیث الان خوشه و من حسرت چیزای از دست رفته مو میخورم ...ولی دیگه نمیخوام باهاش باشم دیگه کاری به کارش ندارم ...میخوام تا همیشه تنها باشم و به کسی دل نبندم تنهایی رو ترجیع میدم...دل خوشی از پسرا ندارم ...عشق هم فقط تو قصه هاست

الی

12 آذر 1390 15:06
 
من 4 ساله که با یه پسر دوستم و به خاطرش همه خواستگارامو رد کردم و توروی پدر ومادرم و همه فامیل واسادم حالا بعد 4 سال برگشته و به من میگه تو لاشی هستی و تورو نمیخوام خدا خودش میدونه من تا حالا هرزگی نکردم بچه ها برام دعا کنید من بدون اون میمیرم .

مهسا

6 آذر 1390 0:24
 
سلام

من مهسام یه دختر معمولی که همه میگن خیلی سادم و زود با همه جور میشم

محمد میخوام اینو بنویسی تو وبلاگت شاید 4 نفر بیدار شن!!

من وقتی 18 سالم بود با یه پسری به نام وحید دوست شدم اولین عشق زندگیم که با همه سردیاش کنار اومدم و بعد از 2 سال رفاقتو دل بستگی شدید من بهش فهمیدم با صمیمی ترین دوست من که حتی خیلی از شبا خونشون میخوابیدم !!! دوست شده و 6ماهه باهاشه و من اصلا نفهمیدم

دخترا هواستون باشه دوستای دختر دورتون از حسادتم که شده بدجور میتونن بهتون ضره بزنن

ممنون بای

مریم 

26 آبان 1390 16:19
 
یک نصیحت ازمن.هیچ وقت عاشق مردا نشو.ااونها فقط با احساس ما دختر ها بازی میکن

شایان

24 آبان 1390 14:51
 
خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد



نخواست او به منِ خسته بی‌گمان برسد



شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت



کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟



چه می‌کنی اگر او را که خواستی یک عمر



به راحتی کسی از راه ناگهان برسد ...



رها کنی، برود، از دلت جدا باشد



به آنکه دوست‌ترش داشته ... به آن برسد

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۱/۰۹ - ۱۱:۰۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات