فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 516


درباره من
سلام
عضویت اصلی و فعالم در سایت با نام کاربری miyanehpix هست لطفاً به آن پیام بفرستید
info@meeanaji.ir
اسماعیل . مختاری (meeanaji )    

زندگینامه طلبه شهید: احد کیانی

درج شده در تاریخ ۹۰/۱۰/۰۳ ساعت 07:22 بازدید کل: 885 بازدید امروز: 372
 

 

زندگینامه طلبه شهید: احد کیانی

شهید احد کیانی در سال 1345، در یک خانواده متوسط دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در شهر میانه پشت سر گذاشت، سپس تحصیلات دبستان، راهنمایی و دبیرستان را با موفقیت به پایان رساند؛ در هر مرحله به خوبی نبوغ و استعداد سرشار خود را به نمایش گذاشت و سبب حیرت معلمان، دوستان و آشنایان شد. 12 ساله بود که شاهد جانفشانیهای مبارزان انقلاب بر ضد رژیم شاه و پیروزی خون بر شمشیر در 22 بهمن 1357 شد او از صداقت و پاکی خود کمک گرفت؛ با جان و دل به یاری انقلاب شتافت و نسبت به ساحت مقدس حضرت امام خمینی(ره) عشق پایدار از خود نشان داد. در مراکز بسیج، هسته های مقاومت و هیأتهای عزاداری به فعالیت پرداخت و در آموزش فنون نظامی و درک مفاهیم اخلاقی، اعتقادی و انقلابی، مورد تحسین همگان قرار گرفت. شهید کیانی نسبت به یادگیری ورزشهای سنگین و رزمی مانند جودو، تکواندو، کاراته استعداد و نبوغ بالایی از خود بروز داد و با پیگیریهای مداوم در این رشته ها به مهارتهای چشمگیری دست یافت به طوری که با به دست آوردن قدرت و توانایی لازم، فنون رزمی را به دیگران آموزش داد. با تلاش و همت او، باشگاه «رزمی-ورزشی سپاه» در شهرستان میانه شکل گرفت و این نقطه عطفی در فعالیتهای اجتماعی شهید کیانی بود که در شکل گیری شخصیت اجتماعی ایشان بسیار مؤثر شد. او ضمن این که در این مرکز، به نوجوانان و جوانان شهر آموزش ورزشی میداد، ازاین طریق آنها را جهت شرکت در جلسات دینی و مذهبی تشویق مینمود؛ گاهی کتابهای ارزشمندی را خود مطالعه میکرد و محتوای آن را به شاگردان ودوستان خود انتقال میداد که این کار در جهت روشنگری، رشد اخلاقی و آگاهیهای سیاسی، انقلابی و مذهبی جوانان بسیار کار ساز و مؤثر بود. شهید احد کیانی در سال 1363 به حوزة علمیة حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) تبریز وارد شد و با شور و اشتیاق فراوان به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت، با توجه به استعداد ذاتی خویش، توانست این مرحله از تحصیل را به خوبی و سریع به پایان رساند. شهید کیانی ضمن تحصیل، به تدریس کتاب جامع المقدمات نیز همت گمارد و شاگردانی را نیز در حلقة درس خود جمع کرد به طوری که امروز برخی از آنان، از فضلای حوزة علمیة قم به شمار میآیند، او اضافه بر تدریس علوم نحو و صرف، کلاس دیگری تحت عنوان آموزش ورزشهای کاراته، تکواندو در مدرسه تشکیل داده و این رشته ها را به طلاب آموزش میداد. وقتی بانگ جرس کاروانیان عشق و شهادت به گوشش خورد و صدای مارش حمله رزمندگان اسلام را از صدا و سیما شنید، به رغم شوق وصف ناپذیر واستعداد فوق العاده ای که به تحصیل علوم دینی داشت، ناگهان بی اختیار این رغبت از او سلب می شد و یک نیروی دیگری او را به مناطق مختلفی از جبهه ها سوق می داد به همین سبب خاک جنوب کشور با سیمای نورانی و پیشانی خاک خوردة این طلبة مخلص و عاشق آشنایی کامل داشت. گردان تخریب از لشکر 31 عاشورا وعده گاه و محل راز و نیاز این طلبة سلحشور به شمار میآمد. تا این که بعد از مدتی زمزمة عملیات «کربلای پنج» به گوش جان رسید. طلبة رزمنده احد کیانی که چند بار به جبهه اعزام شده بود؛ در چند عملیات شرکت جسته و در گردان تخریب حماسه ها آفریده بود، این بار نیز با ثبت نام در بسیج آماده حرکت و هجرت شد. این پرستوی سبکبال دوباره به زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) شتافت تا با آن حضرت وداع نماید. هیچ کس نمی دانست که این آخرین وداع وی با دختر موسی بن جعفر (علیه السلام) خواهد بود. شهید کیانی وقتی به منطقة محل استقرار لشکر 31 عاشورا رسید، باز در گردان تخریب سازماندهی شد و چون قبلا آموزش غواصی را دیده بود، لباس غواصی به تن کرد و خود را برای ماموریتی حساس و سرنوشت ساز، کاملا آماده ساخت. او در روز 19/10/1365 در «عملیات کربلای پنج» که درمنطقه «شلمچه» آغاز شده بود، شرکت کرد و در فردای آن روز 20/10/1365 پس از ایثار و شهامت فراوان به درجة رفیع شهادت نایل شد. پیکر پاکش مورد استقبال کم نظیر مردم شهرستان میانه قرار گرفت و طی مراسم با شکوهی در گلستان شهدای این شهر به خاک سپرده شد. «خدایش هر لحظه بر سرور و آرامش ابدی اش بیفزاید

http://www.jelveisar.ir/perfect/biography.aspx?cod=3842
==============

خاطرات «طلبه شهید: احد کیانی»  -  «جسم و جان بیدار»

گاهی که با هم به مزار شهدای تبریز و میانه میرفتیم، داخل قبرهای خالی میشد، به طرف قبله در قبر می خوابید، چفیه را روی سر و صورت میانداخت و به گریه و راز و نیاز با خدا مشغول میشد. گاهی به دوستان میگفت تا او را مانند میت تلقین بدهند؛ اگر چه این رفتار برای برخی از دوستان نامفهوم بود اما او با این کار روح و روان و جسم و جان خویش را صیقل میداد و پاک و مهذّب میگردید. او در واقع خود را آماده دیدار با معبود می ساخت.

به نقل از یکی از دوستان شهید

http://www.jelveisar.ir/perfect/memorabilia.aspx?cod=3842

=====================

وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

«... خدایا، من چقدر بدبخت هستم که وقتی به آیة: « و هم فی غفله معرضون» میرسم، خود را متنبه می خوانم و وقتی به آیه: « والسابقون السابقون » میرسم خود را جزء آنها میشمارم. خدای مهربان دوست دارم مرا در اقیانوس بلا غرق کنی و از ساغر دردت سیرابم سازی و دوست دارم چشمانم را چشمه ای کنید تا گناهانم از آن بیرون ریزد. برادران عزیزم! به حرفهای قلبمان، امام عزیز گوش کنید، پروانه وار دور این شمع بگردید و به وصیت نامة شهدا عمل نمایید...» والسلام

http://www.jelveisar.ir/perfect/testament.aspx?cod=3842 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۱۰/۰۳ - ۰۷:۲۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)