زندگینامه طلبه شهید: عبد الکریم مهدوی بازیار
شهید فرهاد بازیار مشهور به عبدالکریم مهدوی، به سال 1341، در شهرستان میانه، در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود، از همان آغاز کودکی، رفتار و کردارش در میان اعضای خانواده و اقوام، زبان زد همگان شد و همه را به تعجب و حیرت واداشت. فعالیتهای اجتماعی خود را از همان ایام کودکی آغاز کرده، بعد از سپری شدن آن ایام، قدم به مدرسه نهاد. دروس ابتدایی را در زادگاهش آغاز نمود؛ سپس تحصیلات خود را تا اتمام مقطع راهنمایی و دبیرستان پشت سر گذاشت. وقتی قدم به دوران جوانی نهاد، کم کم با دوستانی از بچه های انجمن دین ودانش آشنا شد و این آشنایی مقارن با اوج گیری نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(رحمت الله علیه) بود شهید بازیار نیز پا به پای دیگر دوستان به ندای حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) لبیک جانانه گفت و در پخش اعلامیه ها، نوارهای سخنرانی و عکسهای امام، به طور کوشا فعالیت نمود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به حکم وظیفه انقلابی، مدتی در کمیته انقلاب، به فعالیت پرداخت و در تامین امنیت شهر سهیم شد. هنگام تشکیل سپاه پاسداران در شهرستان میانه، به عضویت آن نهاد انقلابی مفتخر گشت و در بخش روابط عمومی و فرهنگی، در جهت تقویت اطلاعات مذهبی، سیاسی و انقلابیِ اعضای سپاه و مردم، نقش ماندگاری را ایفا نمود و چندین بار از طریق سپاه به جبهه های جنگ و کردستان اعزام شد. شهید بازیار اهل مطالعه و تحقیق بود و همواره در لابلای کتابها در پی گمشده میگشت و سخت تشنه درک حقایق هستی بود، او پس از پیگیریهای بسیار، باجان و دل دریافت تنها مسیری که می تواند تشنگی و حیرانی او را به حد کافی برطرف کند و با جهانی شگفت آشنایش سازد، حوزه علمیه و تحصیل معارف اسلامی و شیعی است؛ از این رو در یک تصمیم جدی از سپاه پاسداران میانه استعفا داد و در 5/2/1361 وارد حوزه علمیه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) تبریز شد. او با همه شیفتگی و علاقه ای که نسبت به درس و بحث و تحصیل در حوزه داشت، هرگز از مسائل جبهه و جنگ غافل نبود و سعی میکرد در عملیاتهای مهم همراه رزمندگان اسلام باشد؛ هنوز دو هفته از ورود وی به حوزه نگذشته بود که با شروع عملیات «بیت المقدس» در خرمشهر راهی جبهه های نبرد شد. همچنین در مهر ماه 1361، برای چندمین بار عازم جبهه شد و در عملیات «مسلم بن عقیل» در منطقه «غرب سومار» شرکت کرد؛ شهید عبد الکریم مهدوی تنها به مدت یک سال و نیم در حوزه علمیه مشغول تحصیل بود، اما در این ایام کوتاه با استعداد و تلاش زیادی که از خود نشان داد، مراحل مقدماتی و سطح متوسط را به طور سریع طی کرد و تا آموزش کتاب ارزشمند شرح لمعه پیش رفت. وقتی میخواست برای آخرین بار در زمستان 1362 به منطقه عملیاتی اعزام شود،مفتخر به لباس مقدس روحانیت شد و با عمامه در جبهه های نبرد حضور یافت، سرانجام این روحانی مجاهد و سرباز فداکار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در 3/12/1362، در «عملیات خیبر» (منطقه هور الهویزه) خلعت زیبای شهادت را نیز به بر کرد و به آرزوی دیرینه خود رسید، پیکر غرق به خون این مجاهد فی سبیل الله، پس از 12 سال هجران و غربت، در سال 1374 به وطن بازگردانده شد و در گلستان شهدای شهر میانه به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش ناگسسته باد
http://www.jelveisar.ir/perfect/biography.aspx?cod=3252
========================
خاطرات «طلبة شهید: عبدالکریم مهدوی بازیار «ساده زیستی»
روزی یک فرش مجلل و گران قیمت را خریده بودیم. وقتی ایشان به خانه آمده و فرش را مشاهده کرد، از پدرش خواهش کرد که آن را پس بدهد، میگفت: « من دوست دارم ساده زندگی کنم و خودم را بشناسم و بدانم چه جور بنده ای برای خدا هستم.» میگفت: « دنیا ارزش دلبستگی ندارد». اصلاً دوست نداشت لباس نو و فاخر بپوشد، وقتی اصرار می کردم؛ در جوابم میگفت: « برخی از دوستان از نظر وضع اقتصادی ضعیف هستند و قدرت خرید این چیزها را ندارند، آن وقت اگر من بپوشم شاید آنها احساس حقارت بکنند و من ناراحت میشوم». مادر شهید
http://www.jelveisar.ir/perfect/memorabilia.aspx?cod=3252