فراموش کردم
اعضای انجمن(447) شعری تکان دهنده درباره امام زمان حضرت مهدی عدالت و لطف خدا پیامبر اکرم : توبه زیباست ولی در جوانی زیباتر قدرت بدنی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در جوانی بی حسین احساس پیری میکنم ارتباط با مدیریت انجمن مذهبی
جستجوی انجمن
مهدی عزیزیان (mehdi313 )    

رابطه دین و عقل از نظر اندیشمندان اسلامی به چه صورتی مورد توجه قرار می گیرد؟ آیا عقل جزء یکی از منابع دین محسوب می شود یا خیر؟

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۲/۱۵ ساعت 03:42 بازدید کل: 521 بازدید امروز: 143
 

برای پاسخ به این پرسش مقدّمتاً به سه دیدگاه کلّی دربارة عقل و دین در میان فیلسوفان در دینداران عالم اشاره می‌کنیم. برخی بر این باورند که همة تعالیم و آموزه‌های دینی باید مطابق با عقل بشری باشد. به عقیدة اینان برای این که مجموعة اعتقادی و دینی مورد پذیرش خردمندان واقع شود، راهی جز اثبات عقلانی تمامی گزاره‌های آن نیست.(1) به عبارت دیگر هر گزارة دینی، ناگزیر باید از دریچة پذیرش عقل عبور کند تا بتوان به آن باور داشت و بر اساس آن، زندگی خود را سامان داد. برخی دیگر درست در نقطة مقابل گروه نخست، معتقدند که عقل و دین دو حوزة کاملاً مستقل دارند و عقل را راهی به سوی درک معارف دینی نیست.

اینان تدیّن بدون تعقّل را سفارش کرده معتقدند میان دین داری و خردورزی هیچ رابطة مثبتی نیست. به عقیدة این گروه شرط پذیرش دین، کنار نهادن عقل است و از این روی گویند: «در پی آن مباش که بفهمی تا ایمان آوری.»(2) بلکه اگر می‌خواهی ایمان و دین‌داری خالصانه‌ات را نشان دهی «آنچه را که پوچ و عقل ستیز است باور کن.»(3) ردّپای این گروه را هم در غرب مسیحی و هم در جهان اسلام به وضوح می‌توان مشاهده کرد. این جریان در مغرب زمین به شکل ایمان‌گرایی نمایان شد و در دنیای اسلام به صورت نص‌گرایی.(4)

در این میان، گروه سوّمی، که اغلب اندیشمندان شیعه را در خود جای می‌دهد ـ بر این باورند که نباید به انگیزة حرمت نهادن به عقل، از حریم دین کاست و یا به منظور حفظ قداست دین، ارزش و اهمیّت عقل را نادیده گرفت. بلکه باید عقل و دین دو حجّت الهی دانسته شوند و عقل به منزلة پیامبر درونی معرفی گردد.(5) از این رو نه تنها میان تعالیم و داده‌های پیامبر درونی و آموزه‌های پیامبران بیرونی تعارض نیست، بلکه از همراهی و هماهنگی کاملی نیز برخوردارند به تعبیر زیبای ابن رشد: فانّ الحقَ لایُضاد الحقّ بل یوافقه و یشهد له:(6) حق با حق سر ستیز ندارد. بلکه با آن موافق است و بر درستی‌اش گواهی می‌دهد.

براساس دیدگاه سوم، که دیدگاه مورد قبول ما نیز هست، رابطة دین و عقل و نقش خردورزی در دین را می‌توان چنین تصویر نمود که دین دربردارندة مجموعه‌ای از آموزه‌ها و معارفی است که عقل نسبت به برخی از آنها معیار، برای پاره‌ای از آنها مصباح و در ارتباط با بعضی دیگر، مفتاح است.(7) اینک این سه نقش را به اختصار توضیح می‌دهیم.

معیار بودن عقل بدین معناست که برای تشخیص درستی یا نادرستی برخی از گزاره‌های دینی، عقل یگانه میزان سنجش و تنها معیار ارزیابی است. تنها آنچه که عقلانی باشد پذیرفته می‌شود. نه تنها مطالب ضد عقلی، که سخنان فراعقلی و برتر از درک و فهم عقل نیز جایگاه و منزلی ندارد. البته به اعتراف خود عقل، معیار بودن آن، به موارد خاصّی محدود است که به گونه‌های زیر اعمال می‌شود:

الف) اثبات حقّانیت دین: اثبات ضرورت دین و آمدن پیامبران الهی برای هدایت بشر، و همچنین اثبات حقّانیّت و عصمت آنان، از جمله امور عقلی و وظایف عقل است و اگر دین در این باره سخنی خلاف عقل داشته باشد به هیچ رو از او پذیرفته نیست. چرا که اصل پذیرش دین، در گرو اصول و قواعد عقلی است و دین نمی‌تواند با اموری که مقدم وجودی آن هستند، مخالفت ورزیده، آنها را نادیده بگیرد.

ب) اثبات اصول اعتقادی دین: علمای دین همواره پذیرش مقلدانة اصول بنیادی و اعتقادی دین را مردود شمرده و همگان را به تفکّر و اندیشه در این ارکان زیربنایی فرا خوانده‌اند. بنابراین دین باید در اصول اعتقادی خود مطابق با عقل باشد و نمی‌تواند سخنی خلاف عقل بیان دارد.

ج) محافظت دین از تحریف(8): هر دینی ممکن است در طول تاریخ با تحریفات و تصرفات بشری رو به رو شود، اینجاست که نقش عقل به عنوان مقیاس و ترازوی سنجش وحی الهی از تحریفات بشری به خوبی نمایان می‌شود.

عقل نسبت به برخی دیگر از معارف و تعالیم درونی دین به منزلة مصباح و چراغ فهم و استنباط است، آنچه اندیشة خردپرور شیعی را از سایر اندیشه و مکاتب امتیاز ویژه بخشیده همین جهت است. اکثر اندیشمندان و فقهای شیعه عقل را همچون سایر منابع دینی، یعنی قرآن، سنّت و اجماع، حجّت می‌دانند و از آن به عنوان یکی از منابع فقهی یاد می‌کنند و همین است که تحرّک و پویایی اندیشة شیعی را همچنان تضمین کرده و در اجتهاد را بر روی عالمان و اندیشمندان، گشوده نگه داشته است. و بالاخره این که، عقل مفتاح و کلید بسیاری از گزاره‌های دینی ـ به ویژه در حوزة جزئیات احکام فقهی است، یعنی آدمی را تنها تا در خانة شریعت همراهی می‌کند، ولی هیچ گاه خود به تنهایی نمی‌تواند از کالاها و گنجینه‌های درون خانه بهره گیرد. به عنوان مثال، فلسفة تعداد رکعات نماز یا اوقات خاص عبادت از اموری است که عقل انسان عادی، جز از طریق وحی و تعالیم دین، راهی برای درک آنها ندارد. تنها چیزی که عقل در این زمینه در می‌یابد مخالفت نداشتن این احکام با اصول کلّی عقلانی است به عبارت دیگر، عقل این احکام را خردستیز نمی‌یابد، در عین حال، توانایی اثبات عقلانی آنها را نیز ندارد. چرا که «عقل را ره نیست آن سوز افتقار» البته روشن است که پذیرش این احکام فرا عقلی ـ پس از اثبات عقلانی مبانی و پایه‌های اساسی دین ـ عین خردورزی است و سرپیچی از آنها، نشانة بی‌خردی. حاصل کلام آن که ما معتقدیم در میان تعالیم و آموزه‌های دین مبین اسلام هیچ گونه سخن ضدّ عقلی وجود ندارد. هر چند تعالیم و آموزه‌های فراعقلی و خردگریز وجود دارند و البته این نشانة ضعف یا کاستی دینی نیست بلکه اصولاً یکی از دلایل و فلسفه‌های نیاز بشریت به نبوّت و دین همین است که عقل و اندیشة او به تنهایی از پی بردن به راه سعادت و دوری گزیدن از چاه‌های شقاوت ناتوان است.

و به تعبیر زیبای مولوی:

گر به فضلش پی بردی هر فضول

کی فرستادی خدا چندین رسول(9)

--------------------------------------------------------------------------------

پاورقی:

1. Reason and Relingious Belief: Michael Piferson Others New York Oxford: Oxford Viversiti Press, P 34. 2. اتین تریلسون، عقل و رحی در قرون وسطی، ترجمة شهرام پازوکی، تهران، مؤسسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1371، ص10. 3. جیمز کیوان فیبل من، آشنایی با فلاسفة غرب، ترجمة بقایی، تهران، حکمت، 1375، ص326. 4. ر. ک: یوسفیان، حسن و شریفی، احمد حسین، خردورزی و دین باوری، تهران، مؤسسة فرهنگی دانش و اندیشة معاصر، 1379، ص74ـ59. 5. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، بیروت، دارالتعاریف للمطبوعات، 1411ق، ج1، ص60، ح12، (کتاب العقل والجهل). 6. محمد بن رشد، فصل المقال فیما بین الحکمة و الشریعة من الاتصال، بیروت، مکتب التربیت، 1978م، ص17. 7. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینة معرفت، تهران، رجاء، 1372، ص208ـ204. 8. ر.ک: مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، صدرا، چاپ پنجم، 1374، ج1، ص135ـ127. 9. مولوی، جلال الدین، مثنوی معنوی، تهران، نگاه پنجم، 1373، دفتر چهارم، بیت 3318.

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۲/۱۶ - ۰۱:۱۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (4)