فصل بیست و یکم: گریه و شکایت فاطمه زهرا علیها السلام از امّت بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
حدیث اول:
عَمرو بن دینار می گوید: امام باقر علیه السلام فرمود:
«ما رُؤِیَت فاطِمَةُ علیها السلام ضاحِکَةً قَطُّ مُنذُ قُبِضَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله و سلم حَتّی قُبِضَت.»«1»
- هرگز فاطمه علیها السلام بعد از رحلت رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم خندان دیده نشد تا اینکه خود رحلت نمود.
حدیث دوم:
محمّد بن سهیل بحرانی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: زیاد گریه کنندگان، پنج تن هستند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر محمّد، و علیّ بن الحسین:. تا اینکه می فرماید:
«وَ أَمّا فاطِمَةُ فَبَکَت عَلی رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله و سلم حَتّی تَأَذّی بِهِ أَهلُ المَدینَةِ، فَقالُوا لَها: قَد آذَیتِنا بِکَثرَةِ بُکآئِکِ ...»«2»
- و امّا فاطمه، به حدّی بر رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم گریه نمود که اهل مدینه ناراحت شده و به او گفتند: ما را با گریه زیاد خود آزار می دهی ...
حدیث سوم:
در قسمتی از حدیث ابن عبّاس از رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که فرمود:
«کَأنّی بِفاطِمَةَ بِنتی وَ قَد ظُلِمَت بَعدی، وَ هِیَ تُنادی: یا أَبَتاهُ، فَلایُعینُها أَحَدٌ مِن أُمَّتی.»
- گویا فاطمه دخترم را می بینم که بعد از من، به او ستم شده و ندا می کند: ای پدر، و کسی از امّتم او را کمک نمی کند.
چون فاطمه علیها السلام این کلام را شنید، گریست رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: دختر عزیزم، گریه مکن. عرض کرد: من، برای ستمهایی که بعد از شما می بینم، گریه نمی کنم،
«وَلکِنّی أَبکی لِفِراقِکَ، یا رَسُولَ اللّهِ.»«3»
- یا رسول اللّه، بلکه گریه من برای دوری شماست.
حدیث چهارم:
در کتاب مناقب آمده است: امّ سلمه خدمت فاطمه علیها السلام رسید و پرسید:
«کَیفَ أَصبَحتِ عَن لَیلَتِکِ یا بِنتَ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله و سلم.»
- چگونه شب را صبح کردی ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم؟
فرمود:
«أَصبَحتُ بَینَ کَمَدِ و کَربِ فَقدِ النَّبیِّ وَ ظُلمِ الوَصِیِّ، هُتِکَ وَاللّهِ حِجابُهُ، مَن أَصبَحَت إِمامَتُهُ مُقبَضَةً [مُقتَضِبَةً] عَلی غَیرِ ما شَرَعَ اللّهُ فِی التَّنزیلِ، وَ سَنَّها النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلم فی التّأویلِ وَ لکِنَّها أَحقادٌ بَدرِیَّةٌ وَتِراتٌ أُحُدِیَّةٌ ...»«4»
- صبح کردم در میان حزن شدید و غم و اندوه از دست دادن پیامبر و ستم به وصیّ او به خدا سوگند پرده وصایت دریده شد، کسی که امامتش بر خلاف آنچه که خداوند در قرآن مقرّر فرموده و رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم در تأویل قرآن بیان نموده بود، غصب شد. ولیکن این کار از روی کینه های باقی مانده از جنگ بَدر، و خونخواهی کشته های جنگ احُد بود.
حدیث پنجم:
در روایت طولانی ابن عبّاس از رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم درباره ستمهایی که به اهل بیتش می رود، آمده است:
«وَ إِنّی لَمّا رَأَیتُها ذَکَرتُ ما یُصنَعُ بِها بَعدی، کَأَنّی بِها وَ قَد دَخَلَ الذُّلُّ بَیتَها، وَانتُهِکَت حُرمَتُها، وَ غُصِبَت حَقُّها، وَ مُنِعَت إِرثُها، وَ کُسِرَ جَنبُها، وَ أُسقِطَت جَنینُها، وَ هِی تُنادی: یا مُحَمَّداهُ، فَلا تُجابُ، وَ تَستَغیثُ فلاتُغاثُ، فَلاتَزالُ بَعدی مَحزُونَةً، مَکرُوبَةً، باکِیَةً، تَتَذَکَّرُ انقِطاعَ الوَحیِ عَن بَیتِها مَرَّةً، وَ تَتَذَکَّرُ فِراقی أُخری، وَ تَستَوحِشُ إِذا جَنَّهَا اللَّیلُ لِفَقدِ صَوتِیَ الَّذی کانَت تَستَمِعُ إِلَیهِ إِذا تَهَجَّدتُ بِالقُرآنِ، ثُمَّ تَری نَفسَها ذَلیلَةً بَعدَ أَن کانَت فی أَیّامِ أَبِیها عَزیزَةً ...»«5»
- من هر وقت فاطمه را می بینم، مصیبتهایی را که بعد از من بسر او می آید به یاد می آورم، گویا او را می بینم در حالی که ذلّت و خواری به خانه اش راه یافته، و حرمت و احترام او شکسته شده، و حقّش غصب شده، و از تصرّف در ارثش منع گردیده، و پهلویش شکسته، و فرزندش سقط شده، و فریاد یا مُحَمَّداهُ بر می آورد و کسی جوابش را نمی دهد، و کمک می طلبد و کسی یاریش نمی کند، لذا بعد از من همواره محزون و اندوهناک و گریان است، گاهی منقطع شدنِ وحی از خانه اش را به یاد می آورد و گاهی فِراق و دوری مرا. و هنگامی که شب می شود وحشت او را فرا می گیرد؛ زیرا صدای مرا که در تهجّد به قرآن می شنید، نمی شنود. سپس خود را بعد از عزّت ایّام زندگانی پدرش ذلیل می بیند ...
حدیث ششم:
عبداللّه بن حسن از مادرش فاطمه بنت الحسین علیه السلام نقل می کند که فرمود: هنگامی که کسالت فاطمه دختر رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم شدّت گرفت و بر وی غلبه کرد، زنان مهاجر وانصار خدمتش جمع شده و عرض کردند: ای دختر رَسُولِ اللّهِ، چگونه صبح کردی از این بیماری؟ حضرتش فرمود:
«أَصبَحتُ وَاللّهِ عآئِفَةً لِدُنیاکُم، قالِیَةً لِرِجالِکُم ...»«6»
- به خدا قسم، صبح کردم در حالی که از دنیای شما بیزارم و بر مردان شما خشمگین ...
تا آخر بیانات شیوای آن حضرت که همه شکایت از انحرافات بعد از رسالت، و تنبُّهاتی است برای امّت.
حدیث هفتم:
در کتاب خرائج آمده است: امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه بعد از رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم هفتاد و پنج روز در دنیا ماند. و حزن و اندوه شدیدی بخاطر دوری پدر بزگوار به او روی آورده بود. جبرئیل خدمتش می رسید و او را تسکین داده و از پدرش و جایگاه وی در بهشت خبر می داد و از آنچه بعد از او برای ذرّیّه اش پیش می آید، آگاه می کرد. و علی علیه السلام آن را می نوشت «7».
بیان:
غرض از ذکر این روایات، آن است که ما گریه و حزن فاطمه علیها السلام را مانند اندوه و گریه خود در فقدان پدر و یا عزیز دیگر به حساب نیاوریم؛ که این با شأن و منزلت ولایی ای که تاکنون در این رساله از زبان احادیث نسبت به آن حضرت ذکر شد، منافات دارد.
بلکه گریه و حزن وی اوّلًا در فراق رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم و به حساب مقام رسالت و منزلت الهی آن حضرت بود.
و ثانیاً به خاطر از دست رفتن زحمات وی و ضایع شدن فرمایشات او درباره مقام وصایت و امامت بود، چنانکه مجموع احادیث این فصل، خصوصاً بیانات مفصّل حدیث ششم بر آن دلالت دارد. بلکه تمام جملات خطبه غرّای وی بیانگر این است که غم و غصّه و گریه او به خاطر پامال شدن زحمات رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و احکام الهی بوده است، و حتّی محاجّه اش در باره غصب فَدَک و نیز سخن وی با امیرالمؤمنین علیه السلام بدین خاطر بوده، آنجا که عرض کرد:
«إِشتَمَلتَ شَملَةَ الجَنینِ، وَ قَعَدتَ حُجرَةَ الظَّنینِ ...»«8»
- چگونه است که مانند جنین در رحم مادر پرده نشین شده، و چون کودک خانه نشین گشته ای؟
البتّه این کلام ایهام اعتراض نسبت به خانه نشینی حضرت دارد؛ ولی با توجّه به مقام عصمت فاطمه زهرا علیها السلام و شناختی که وی نسبت به مقام ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام داشت، این جمله «اعتراض» نیست، بلکه در واقع «استفسار» است که چگونه شما که در میدانه ای کارزار چنین و چنان بودی، اینگونه خانه نشین گشتی؟ لذا هنگامی که پاسخ شنید، عرض کرد:
«حَسبِیَ اللّهُ».
- خداوند، مرا بس است.
مضافاً بر اینکه، اگر «ظلم» بد است، «انظلام» نیز بد است، لذا علیّ علیه السلام مأموریّت دارد برای حفظ دین الهی چنان باشد؛ ولی فاطمه علیها السلام در این موقعیّت حسّاس این وظیفه را برای خود نمی بیند که بعد از آن همه جسارتها به خود و شوهرش و غصب فدک سکوت کند و سخن نگوید، از این روی آن بیانات شیوا را می فرماید، چنانکه وظیفه دیگران غیر از علیّ علیه السلام نیز همین بود.
-----------------------------------------------------------------------------
(1). بحار الانوار، ج 43، ص 196.
(2). بحار الانوار، ج 43، ص 155، روایت 1.
(3). بحار الانوار، ج 43، ص 156، روایت 2.
(4). بحار الانوار، ج 43، ص 156، روایت 5.
(5). بحار الانوار، ج 43، ص 173، از روایت 13.
(6). بحار الانوار، ج 43، ص 158، روایت 8- این کلمات به سندهای دیگر با مختصر اختلافی نقل شده است، به روایت 9 و 10 همین باب از کتاب بحار الانوار رجوع شود.
(7). بحار الانوار، ج 43، ص 156، روایت 4- در روایات دیگری امام صادق علیه السلام آن را «مُصحَف فاطمه» خوانده است. به بحار الانوار، ج 43، ص 79، و 80، روایت 67 و 68 رجوع شود.
(8). بحار الانوار قدیم، ج 8، ص 106 در این رابطه ر، ک: خاتمه کتاب، مطلب 2: «علت عدم طرفداری علی علیه السلام از فاطمه علیها السلام».
سعادت پرور، علی، جلوه نور، 1جلد، احیاء کتاب - تهران، چاپ: پنجم، 1388 ش.