فراموش کردم
اعضای انجمن(101) ارتباط با مدیر انجمن
جستجوی انجمن
مهدی عزیزیان (mehdi313 )    

آیا صبر امری ذاتی است و آیا آیاتی که در قرآن در مورد صبر نازل شده جملات خبری است که ما را از اثرات آن با خبر می کند یا جملات امری است؟ اگر مورد دوم صحیح است، لطفاً یکی دو تا آیه ذکر بفرمائید.

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۵/۳۱ ساعت 23:01 بازدید کل: 147 بازدید امروز: 145
 
صبر یک حالت نفسانی است که در اثر آن انسان می تواند، در برابر حوادث و ناملایمات زندگی مقاومت کرده و خود را نبازد. صبر به انسان این توانایی را می دهد که در برابر انگیزه های گناه و شهوات سرکش و طغیانگر بایستد و از مسیر عقل و شرع خارج نشود. بدون صبر، انسان هر لحظه ممکن است، مرتکب اعمال خلاف عقل و شرع شده و از مسیر هدایت منحرف شود. صبر و پایداری، رمز پیروزی و موفقیت هر انسانی، هم در بُعد مادی و هم در بُعد معنوی است. لذا در قرآن، نخستین و مهم ترین گام برای پیروزی در آزمایشها، صبر عنوان شده و به همین دلیل، بشارت پیروزی را تنها به صابران و افراد با استقامت می دهد.(1)
در روایتی از علی ـ علیه السّلام ـ می خوانیم: «ان الصبر من الایمان کالرأس من الجسد و لا خیر فی جسد لا رأس معه و لا فی ایمان لا صبر معه»(2) صبر نسبت به ایمان، مانند سر است در مقابل تن، تن بی سر بقائی ندارد و ایمان بدون صبر نیز ارزشی نخواهد داشت.
صبر اقسام متعددی دارد. گاهی صبر در برابر مشکلاتی است که در راه اطاعت خداوند متعال وجود دارد و گاهی صبر در برابر خواهش های نفسانی و شهوات سرکش و طغیانگر و گاهی صبر در برابر حوادث ناگوار و عدم خود باختگی و شکست روحی و ترک جزع و فزع است. در روایات اسلامی از اولی به «صبر بر طاعت» و از دومی به «صبر بر معصیت» و از سومی به «صبر بر مصیبت» تعبیر شده است.(3)
این روایت، خود بهترین دلیل است بر اینکه، صبر، اکتسابی است. نه ذاتی و طبیعی و فطری. زیرا مثلاً صبر بر معصیت چیزی نیست که ذاتی انسان باشد و انسان فطرتاً و ذاتاً طوری باشد که هر گاه در برابر منظرة گناه و معصیت قرار گرفت، صبر پیشه کند و در برابر خواست های نفسانی خود مقاومت کند و از انجام معصیت صرف نظر نماید. اگر چنین بود هیچ انسانی گرفتار گناه نمی شد. یا آنکه در صبر بر معصیت گفته اند که در هنگام مصائب، شکایت به بندگان خدا نکند و بیش از حد جزع و فزع ننماید و روشن است که همة این امور اعمالی است در اختیار انسان.
همچنین در صبر بر طاعت، در واقع انسان، با مقاومت در برابر هواهای نفس و نیروهای شیطانی، بندگی خدا را بجا می آورد و مثلاً از صبح تا شب روزه می گیرد و یا نیمة شب از خواب بیدار شده و نماز را بپای می دارد که تمام اینها اعمالی است اختیاری نه ذاتی و فطری.
علاوه بر دلیل فوق، اینکه در آیات قرآن پاداش های زیادی برای صابران ذکر شده و افراد صابر مورد تمجید و تعریف خداوند واقع شده اند، دلیل بر آن است که صبر صفتی است اکتسابی. زیرا اگر صفتی ذاتی و طبیعی بود، برای انسان امتیاز محسوب نمی شد و جای تشویق و پاداش نداشت. زیرا تشویق و پاداش فقط در برابر عمل اختیاری است.
همچنین در بعضی از آیات به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و مؤمنین امر شده که در برابر مشکلات صبور باشند، اگر صبر صفتی ذاتی بود و هر کسی آن را به طور طبیعی واجد بود. دیگر نیازی به این امر و دستور نبود.
تمام این ادله می رساند که صبر، صفتی است اکتسابی، نه ذاتی و فطری.
اما در پاسخ به قسمت دوم سؤال، باید گفت، آیات قرآن کریم در زمینه صبر دو دسته اند:
دسته ای از آیات، جملاتی خبری اند که آثار و فوائد صبر را بیان می کنند. به عنوان مثال در سورة رعد، آیه 22 آمده است: «والذین صبروا اتبغاء و جه ربّهم و اقاموا الصّلوإة وانفقوا مما رزقناهم سرّا و علانیةً و یدرءون بالحسنة السیئة اولئک لهم عقبی الدار» (و آنها که به خاطر ذات پاک پروردگارشان شکیبایی می کنند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم در پنهان و آشکار انفاق می کنند و با حسنات، سیئات را از میان می برند، پایان نیک سرای دیگر از آن آنهاست)
دسته ای دیگر از آیات، جملات امری اند که دستور به صبر و شکیبایی می دهند که به دو نمونه از آنها اشاره می کنیم:
1. یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون(4)
ای کسانی که ایمان آورده اید (در برابر مشکلات و هوس ها) استقامت کنید و در برابر دشمنان (نیز) استقامت بخرج دهید و از مرزهای خود، مراقبت به عمل آورید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید.
2. ... و اصبروا ان الله مع الصابرین(5)
(ای کسانی که (ایمان آورده اید) استقامت نمائید که خداوند با استقامت کنندگان است.
 
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پاورقی:

1. بقره: 155.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 82.
3. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 2، ص 91.
4. آل عمران: 200.
5. انفال: 46.
این مطلب توسط جلال علی اصغری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۳/۰۵/۳۱ - ۲۳:۵۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
محراب عبوسی(mehrabdj )
۹۳/۰۵/۳۱ - 23:02
قریشی(arksava )
۹۳/۰۵/۳۱ - 23:04
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)