آیا حضرت امام (ره) این منطق را قبول داشت!؟ ؛ «اول کار فرهنگی؛ سپس برخورد با متخلفان»/ «اگر ما امروز قوانین اسلام را اجرا نکنیم، کِی اجرا بکنیم؟»
رحیم کازرونی – گروه فرهنگی/ رجانیوز: بعد از پیروزی انقلاب شاید یکی از جدیترین بحثها بر سر این بود که آیا احکام و حدود اسلامی باید در جامعه اجرا شود یا نه. برخی جریاناتِ بیشتر لیبرالمنش همچون دولت موقتی ها و البته بعضی از آنانی که کاملا مذهبی و دلسوز بودند، این منطق را پیش می کشیدند که تازه از زمان پهلوی خارج شدیم و بسیاری اقشار مردم آمادگی ذهنی و رفتاری برای اِعمال حکومتی احکام و حدود اسلامی را ندارند. بایستی صبر کرد و کار فرهنگی و تربیتی کرد تا بتدریج زمینه فراهم شود. امام در تاریخ 29 تیر 1359 در دیدار مسئولین کشور میفرمایند:
«ما نمیتوانیم تحمل کنیم این مطلبی را که آقایان میخواهند با آن مغزهایی که در اروپا تربیت شده است درست بکنند. ما میخواهیم اسلام را [پیاده] بکنیم. یکی از اینها آمده بود گریه میکرد که چرا بعضی از اینها را میکشند(اشاره به اجرای حدود)؛ نه این آخریها را، آنهایی که آقای خلخالی(حاکم شرع ابتدای انقلاب) مثلاً میکشتند. اینها باز توجه ندارند که اسلام در عین حالی که تربیت است، یک مکتب تربیت است، لکن آن روزی که فهمید قابل تربیت نیست، هفتصد نفرشان را در یک جا، یهودی بنی قریظه را در حضور رسول اللَّه میکشند، گردن میزنند به امر رسول اللَّه. اینها همین حرفهای غربی را میزنند که ما باید اصلاح کنیم، اول همه را اصلاح کنید بعد حد بزنید. این عجیب است که [بگویند] اول ما باید این مملکت را، همه را هدایت کنیم که همه تربیت بشوند، بعد حد بزنیم، اگر یک کسی حالا شرب خمر کرد، حالا حدش نزنیم، حالا اول چیزش بکنیم تا مغزش اصلاح بشود. اینها یک حرفهای غلطی است. باید حدود جاری بشود».[1]
این که بسیاری از مردم جامعه آنروز ایران – همانند حالا و بیشتر از حالا – آمادگی اجرای قاهرانۀ احکام و حدود را نداشتند و بهرحال تازه از دهه ها فضای فساد رسمی رژیمهای قبلی در آمده بودند، واقعیت درستی بود. خیلی از آنها سالها بایستی رویشان کار فرهنگی و فکری مداوم انجام می شد تا نسبت به اجرای این مسائل «اقناع» شوند یا برای اعمال مجازات و و نهی از منکر حکومتی، اتمام حجت با آنها شده باشد. اما امام امت – آن پرچمدار جامعالاطراف اسلام ناب – این واقعیت ظاهرالصلاح را بهیچ وجه مجوز عدم اجرای قاهرانۀ احکام و حدود شرعی در متن جامعه نمیشناسد. زیرا او بدرستی میداند که اگر در زمان حاکمیت اسلامی، این احکام تعطیل شوند و منکرات و آسیبهای گوناگون روی هم دوباره جمع شود، فضای عمومی جامعه آلوده میشود و دیگر بهترین کارهای فرهنگی و تربیتی، دوای درد امواج بزرگ و از کنترل خارج شدۀ گناه را نخواهد کرد.
او برخلاف بسیاری از مسئولینِ روشنفکرنمای بعدی جمهوری اسلامی می دانست منطق ادارۀ اجتماع یعنی چه، و تقابل سازی میان کار فرهنگی و برخورد قاهرانۀ حکومتی، تقابلی از اساس غلط و فریبنده است و اِعمال احکام و حدود در متن جامعه و اقامۀ امر به معروف و نهی از منکر از موضع حکومت و با ضمانت اجرایی، نه نافی اقدامات فرهنگی و تربیتی و علمی، بلکه خود زمینهساز اثرگذاری این اقدامات خواهد بود و بستر عمومی جامعه را برای آنها مهیا خواهد کرد. رها کردن خیابان و بازار و اماکن عمومی و ارشاد مردم از طریق منبر و رسانه و مدرسه، نگاهی بس عبث است که در هیچ منطق واقعبینانهای جواب نمیدهد، چه برسد به منطق آرمانگرایانه.
فرمایشات امام در آن مقطع و سالهای بعد فقط محدود به مورد بالا نبود. ایشان حتی قبلترش در خرداد 58 این گونه موضعگیریهای «فرهنگی» و «علمی» را که میگویند «حالا زود است صبر کنید»(این عبارت از خود فرمایش امام است)، به کنایه می گیرند و از اجرای مو به موی احکام اسلام حرف می زنند و می گویند: «اگر ما امروز قوانین اسلام را اجرا نکنیم، کِی اجرا بکنیم؟ آقایانی که میگویید نمیشود، پس کِی میشود؟».[2] جالب است که نخست وزیر دولت موقت آقای بازرگان نیز در خاطرات خود از آن سالها می نویسد امام برای اجرای احکام شرعی در آن شرایط اهمیت و فوریتی بیشتر از ادارۀ کشور و برنامههای دولت قائل بودند.[3]
امام در تیرماه 58 در برابر مسئلۀ برهنگی و کارهای خلاف شرع زنها و مردها در سواحل شمال ایران، نه اینکه با ملایمت و انعطاف و «شبهفرهنگی» موضع بگیرند، بلکه جلوی چشم مردم می گویند: «اسلام نمیگذارد که لخت بروند توی این دریاها شنا کنند. پوستشان را میکند! با زنها لخت بروند آنجا، و بعد زنها لخت بیایند توی شهرها! مثل کارهایی که در زمان طاغوت میشد. همچو کاری اگر بشود، پوستشان را مردم میکنند».[4]
آیا این گونه موضعگیریهای امام، نمونۀ برخورد «غیر فرهنگی» و «غیر علمی» و «غیر مردمی» با آسیبهای اجتماعی است؟! امام در همان سالهای اولیه، دستور اِعمال اجباری حجاب اسلامی در ادارات را صادر می کنند که به قول خود فرمایش حضرت آقا در سالهای بعد، هیچکس دیگر از علما اگر جای امام بود، جرأت بیان آن را نداشت و بلکه این دستور، افراد زیادی را هم از نظام رویگردان نمود.[5]یا تاکیدات صریح و قاطعانۀ و مکرر امام در همین زمان بر اجرای حدود الهی – تا سرحد امثال کشتن و شلاق و دست بریدن - در مورد جرایمی مثل قتل و سرقت و زنا[6] یا امثال این فرمایشات در سال 59 که «اگر در وزارتخانهای، اگر در جایی، احکام اسلام بخواهد جاری نشود، ما درِ وزارتخانه را میبندیم».[7]لحن بیان امام در آن سالها اصلا لحنی نیست که تسامح در اجرای احکام شرع را روا بدارد و تأکید بر تقدم کارهای فرهنگی و اقناعی کند. کارهایی که البته سر جای خودش باید به قوت اجرا شود و معلوم است که اگر در بلندمدت، دل و ذهن اکثریت مردم اقناع نگردد، آن اقدامات حکومتی هم بی ثمر خواهد شد.
سالهای بعدی انقلاب هم، موارد متعددی از بیانات امام وجود دارد که برخورد قاطعانۀ قهری عوامل حکومت با مظاهر فسق و فجور در جامعه را به مسئولین قضایی و اجرایی گوشزد می کند و هیچ گاه نمیگوید که بجای این برخورد، یا مقدّم بر این برخورد، بنشینید و کارهای اقناعی نمایید تا مرتکبین این گناهان خود متنبّه شوند.[8] تا بالاخره وصیت نامۀ امام که صریحا می گوید آزادی های خلاف شرع به دختران و پسران نباید داده شود و اگر مسئولین جلوی آن را نگرفتند، مردم، خود مکلف به جلوگیری اند.
حال که سی و اندی سال از زمان انقلاب گذشته و بهرحال انبوه کارهای فرهنگی از کتاب درسی تا و منابر و تلویزیون، با مردم از احکام اسلامی سخن گفته اند – گرچه اصلا این کارها کمّاً و کیفاً کافی نبوده است – چطور می شود که روسای قوه مجریه، از هاشمی و و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی، و بسیاری مسئولین و نخبگان دیگر و حتی بعضی نیروهای خودیتر و اصولگرای نظام، منطق امام را صریحا رد می کنند و مستقیم و غیرمستقیم، تسامح و عدم قاطعیت در اجرای احکام شرع در متن جامعه را به بهانۀ لزوم کارهای فرهنگی و علمی مطالبه می کنند. اکنون که جرائم خلاف عفت عمومی، فضای اخلاقی و فرهنگی جامعه را از آن سالها بسی بیشتر آلوده نموده، چرا همچنان بی منطق حرف میزنیم و دائم می زنیم توی سر همان معدود برخوردهای نیروی انتظامی با این فضا و کلا اصرار داریم فضای جامعه آزاد شود. اگر آب از سر عفت و اخلاق این جامعه بگذرد، دیگر آیا مجالی برای اثرگذاری بلندمدت کارهای اقناعی شما حضرات – که البته همانش را هم خیلی نمی بینیم – باقی می ماند؟
---------------------------------------------------------------------------------------------
[1] - صحیفه امام، جلد 13، صفحه 49.
[2]- صحیفه امام، جلد 8، ص 57.
[3]- انقلاب ایران در دو حرکت، مهدی بازرگان، ناشر: مولف، ص 113.
[4] - صحیفه امام، جلد 8، ص 339.
[5]- امنیت اخلاقی از دیدگاه رهبری، مجتبی جاویدی، انتشارات مرکز پژوهشهای مجلس، صفحه 229 و 144.
[6]- صحیفه امام، جلد 7، ص 313-314.
[7]- صحیفه امام، جلد 13، ص 40.
<!--[if !supportFootnotes]-[8]- برای مثال رجوع شود به: صحیفه امام، جلد 16، ص 424-425، جلد 17، ص 162- 163، جلد 21، ص 242.
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
انقلاب ما را دزدیدند....
در پناه مادر مهربان زهرا س
آسمانی باش: سلام حاجی ممنون
موبایل دیلمی: دوستان به نظرشما اگه زمان حضرت امام ماهواره و اینترنت وارتباطات تا این حد بود باتوجه به شناختی که از ایشون داریم چه برخوردی میکردن؟؟؟؟؟؟؟؟
موبایل دیلمی: حاج آقاجان خداوند تبارک هم که همیشه با پیشرفت و تکامل وسعادت بشر شاد میشه دیگه؟؟؟؟؟