طریق دوم بحث عقلی
1.تفکر عقلی فلسفی و کلامی
2. پیش قدمی شیعه در تفکر فلسفی و کلامی در اسلام
3. کوشش پایدار شیعه در فلسفه و سایر علوم عقلیه
4. چرا فلسفه در شیعه باقی ماند؟
5. چند تن از نوابغ علمی شیعه.
تفکر عقلی فلسفی و کلامی
سابقاً تذکر دادیم «1» که قرآن کریم تفکر عقلی را امضاء نموده و آن را جزء تفکر مذهبی قرار داده است البته بنحو تعاکس، تفکر عقلی نیز پس از آنکه حقانیت و نبوت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را تصدیق نموده است ظواهر قرآن را که وحی آسمانی است و بیانات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام گرامش را در صف حجتهای عقلی قرار داده و حجتهای عقلی که انسان با فطرت خدادادی نظریات خود را با آنها اثبات می کند دو قسم است. برهان و جدل.
برهان حجتی است که مواد آن مقدماتی حق (واقعی) باشند اگرچه مشهود یا مسلم نباشند و به عبارت دیگر قضایائی باشند که انسان با شعور خدادادی خود اضطراراً آنها را درک و تصدیق می کند چنانکه می دانیم (عدد سه از چهار کوچکتر است) اینگونه تفکر تفکر عقلی است و در صورتیکه در کلیات جهان هستی انجام گیرد مانند تفکر در مبدأ آفرینش و سرانجام جهان و جهانیان تفکر فلسفی نامیده می شود.
و جدل حجتی است که همه یا برخی از مواد آن از مشهورات و مسلمات گرفته شود چنانکه در میان گروندگان ادیان و مذاهب معمول است که در داخل مذهب خود نظریات مذهبی را با اصول مسلمه آن مذهب اثبات می کنند.
قرآن کریم هر دو شیوه را به کار بسته و آیات بسیاری در این کتاب آسمانی در هر یک از این دو شیوه موجود است.
اولا به تفکر آزاد در کلیات جهان هستی و در نظام کلی عالم و در نظامهای خاص مانند نظام آسمان و ستارگان و شب و روز و زمین و نباتات و حیوان و انسان و غیر آنها امر می کند و با رساترین ستایش از کنجکاوی عقلی آزاد می ستاید و ثانیا به تفکر عقلی جدلی که معمولًا بحث کلامی نامیده می شود مشروط به اینکه با بهترین صورتی (بمنظور اظهار حق بی لجاجت متون باخلاق نیکو) انجام گیرد، امر نموده است چنانکه می فرماید:
«ادعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ جادِلهُم بِالَّتِی هِیَ أَحسَنُ» «2»
پیش قدمی شیعه در تفکر فلسفی و کلامی در اسلام
کاملًا روشن است که از روز اول که گروه اقلیت شیعه از اکثریت تسنن جدا شده پیوسته با مخالفین خود در نظریات خاصه ای که داشت بمحاجه می پرداخت. درست است که محاجه دو طرفی است و متخاصمین هر دو در آن سهیم می باشند ولی پیوسته شیعه جانب حمله و دیگران جانب دفاع را به عهده داشته اند و پیش قدمی در تهیه وسایل کافیه مخاصمت درحقیقت از آن کسی است که بحمله می پردازد.
و نیز در پیشرفتی که تدریجاً نصیب مبحث کلامی شد و در قرن دوم و اوایل قرن سوم با شیوع مذهب اعتزال باوج ترقی رسید پیوسته علماء و محققین شیعه که شاگردان مکتب اهل بیت بودند در صف اول متکلمین قرار داشتند.
گذشته از اینکه «3» سلسله متکلمین اهل سنت از اشاعره و معتزله وغیر ایشان به پیشوای اول شیعه علی علیه السلام می رسد.
و اما کسانی که به آثار صحابه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آشنائی دارند خوب می دانند که در میان اینهمه آثار که از صحابه (که در حدود دوازده هزار نفر از ایشان ضبط شده) در دست است حتی یک اثر که مشتمل بتفکر فلسفی باشد نقل نشده تنها امیرالمؤمنین علیه السلام است که بیانات جذاب وی در الهیات عمیقترین تفکرات فلسفی را دارد.
صحابه و علماء تابعین که به دنبال صحابه آمده اند و بالاخره عرب آن روز به تفکر آزاد فلسفی هیچگونه آشنائی نداشتند. و در سخنان دانشمندان دو قرن اول هجری نمونه ای از کنجکاوی فلسفی دیده نمی شود تنها بیانات عمیق پیشوایان شیعه و بالخصوص امام اول و هشتم شیعه است که ذخائر بیکرانی از افکار فلسفی را دارا است و آنان می باشند که گروهی از شاگردان خود را به این طرز تفکر آشنا ساختند.
آری عرب از طرز تفکر فلسفی دور بود تا نمونه ای از آن را در ترجمه ی برخی از کتب فلسفی یونان بعربی در اوایل قرن دوم هجری دید و پس از آن کتب بسیاری در اوائل قرن سوم هجری از یونانی و سریانی و غیر آن بعربی ترجمه شد و روش تفکر فلسفی در دسترس عموم قرار گرفت و با اینحال اکثریت فقهاء و متکلمین به فلسفه و سایر علوم عقلیه که مهمانان تازه واردی بودند روی خوشی نشان نمی دادند و این مخالفت اگر چه در آغاز کار به واسطه حمایتی که حکومت وقت از این علوم می کرد، تأثیر قابل توجهی نداشت ولی پس از کمی صفحه برگشت و همراه منع اکید کتب فلسفی را بدریا ریختند و رسائل اخوان الصفا که تراوش فکری یک عده مؤلفین گمنامی است یادگاری است از آن روز و گواهی است که چگونگی وضع ناهنجار آن وقت را نشان میدهد پس از این دوره در اوایل قرن چهارم هجری فلسفه توسط ابی نصر فارابی احیا شد و در اوایل قرن پنجم در اثر مساعی فیلسوف معروف بوعلی سینا فلسفه توسعه کامل یافت و در قرن ششم نیز فلسفه اشراق را شیخ سهروردی تنقیح نمود و بهمین جرم نیز به اشاره سلطان صلاحالدین ایوبی کشته شد و دیگر پس از آن داستان فلسفه از میان اکثریت برچیده شد و فیلسوفی نامی به وجود نیامد جز اینکه در قرن هفتم در اندلس که در حاشیه ممالک اسلامی واقع بود ابن رشد اندلسی به وجود آمد و در تنقیح فلسفه کوشید. «4»
-------------------------------------------------------------------------
پاورقی:
(1). بخش اول کتاب
(2). نحل، آیه 125
(3). شرح ابن ابیالحدید، ج 1
(4). مطالب فوق را از اخبار الحکماء و وفیات و سایر کتب تراجم باید به دست آورد
طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام (طبع جدید)، 1جلد، موسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1388.