شماره پیغمبران خدا
به حسب نقل در گذشته تاریخ، پیغمبران بسیاری آمده اند و قرآن کریم نیز کثرت ایشان را تأیید فرموده وعده هایی از ایشان را به نام ونشان یاد کرده ولی عدد مشخص برای ایشان ذکر ننموده است.
از راه نقل قطعی شماره ایشان به دست نیامده جز اینکه در روایت معروف که از ابی ذر غفاری از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است عدد ایشان صد و بیست و چهار هزار تعیین شده است.
پیغمبران اولوالعزم صاحبان شریعت
به حسب آنچه از قرآن کریم استفاده می شود همه پیغمبران خدا شریعت نیاورده اند بلکه پنج نفر از ایشان که حضرات نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد صلی الله علیه و آله هستند اولوالعزم و صاحبان شریعت می باشند و دیگران در شریعت تابع اولوالعزم بوده اند.
خدای متعال در کلام خود می فرماید: «شَرَعَ لَکُم مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوحَینا إِلَیکَ وَ ما وَصَّینا بِهِ إِبراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی» «1»
و می فرماید: «وَ إِذ أَخَذنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُم وَ مِنکَ وَ مِن نُوحٍ وَ إِبراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسَی ابنِ مَریَمَ وَ أَخَذنا مِنهُم مِیثاقاً غَلِیظاً» «2»
نبوت محمد صلی الله علیه و آله
آخرین پیغمبران خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله می باشد که صاحب کتاب و شریعت است و مسلمانان به وی ایمان آورده اند.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله پنجاه و سه سال پیش از شروع تاریخ هجری قمری در شهر مکه از حجاز در میان خانواده بنی هاشم از قریش که گرامی ترین خانواده عربی شناخته می شد، تولد یافت.
پدر آن حضرت عبدالله و مادرش آمنه نام داشت و در همان اوایل کودکی پدر و مادر را از دست داد و در کفالت جد پدری خود عبدالمطلب قرار گرفت. به زودی عبدالمطلب نیز بدرود زندگی گفت و عمویش ابوطالب به سرپرستی او قیام کرده او را به خانه خود آورد.
آن حضرت در خانه عموی خود بزرگ شد و ضمناً پیش از بلوغ با عموی خود همراه مال التجاره سفر شامی کرد.
آن حضرت درس نخوانده بود و نوشتن یاد نگرفته بود ولی پس از بلوغ و رشد با عقل و ادب و امانت معروف شد و در نتیجه عقل و امانت، یکی از بانوان قریش که به ثروت معروف بود او را سرپرست اموال خود قرار داد و اداره امر تجارت خود را به او واگذار کرد.
آن حضرت سفری دیگر نیز با مال التجاره به شام نمود و در اثر نبوغی که از خود نشان داد، سود فراوانی عاید گردید و دیری نگذشت که آن بانو پیشنهاد ازدواج به آن حضرت نمود و او نیز پذیرفت و پس از ازدواج که در بیست و پنج سالگی آن حضرت واقع شد تا سن چهل سالگی در همان حال بود و شهرت به سزایی در عقل و امانت پیدا کرد جز اینکه بت نپرستید (با اینکه مذهب معمولی عرب حجاز بت پرستی بود) و گاهی به خلوت رفته با خدا به راز و نیاز می پرداخت. تا در سن چهل سالگی که در غار حراء (غاری است در کوههای تهامه در نزدیکی مکه) خلوت کرده بود از جانب خدای متعال برای نبوت برگزیده شد و مأموریت تبلیغ یافت و اولین سوره قرآنی (سوره علق) بر وی نازل شد و همان روز به خانه خود مراجعت و در راه پسر عموی خود علی بن ابیطالب را دید و پس از بیان واقعه علی علیه السلام به وی ایمان آورد و پس از ورود به منزل همسرش نیز اسلام را پذیرفت.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله برای اولین بار که گروه مردم را دعوت کرد با عکس العمل طاقت فرسا و دردناکی روبه رو شد و ناچار پس از آن مدتی دعوت سری می کرد تا دوباره مأمور شد که خویشاوندان بسیار نزدیک خود را دعوت کند ولی این دعوت نتیجه ای نداد و کسی از آنان جز علی بن ابی طالب اجابت ننمود.
(ولی طبق مدارکی که از ائمه اهل بیت علیهم السلام نقل و به استناد اشعاری که از ابوطالب در دست است شیعه معتقد است که وی به اسلام گرویده بود ولی چون یگانه حامی پیغمبر اکرم بود ایمان خود را از مردم کتمان می فرمود تا قدرت ظاهری خود را پیش قریش حفظ کند) پس از آن پیغمبر اکرم طبق مأموریت خدایی به دعوت علنی پرداخت. شروع دعوت علنی توأم بود با شروع سخت ترین عکس العمل و دردناکترین آزارها و شکنجه ها از ناحیه اهل مکه نسبت به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و مردمانی که تازه مسلمان شده بودند تا سختگیری قریش به جایی رسید که گروهی از مسلمانان خانه و زندگی خود را ترک نموده به حبشه مهاجرت کردند و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله با عموی خود ابوطالب و خویشاوندان خود از بنی هاشم سه سال در شعب ابوطالب (حصاری بود در یکی از دره های مکه) در نهایت سختی و تنگی متحصن شدند و کسی با آنان معامله و معاشرت نمیکرد و قدرت بیرون آمدن نداشتند.
بت پرستان مکه با اینکه هر گونه فشار و شکنجه از زدن و کوبیدن و اهانت و استهزاء و کارشکنی در حق وی روا می داشتند گاهی نیز برای اینکه او را از دعوت خود منصرف کنند از راه ملاطفت پیش آمده وعده مالهای گزاف و ریاست و سلطنت به وی می دادند ولی پیش آن حضرت وعده و وعید آنان مساوی بود و جز تشدید همت و تصمیم عزیمت نتیجه ای نمی بخشید در یکی از مراجعه هایی که به آن حضرت کرده و وعده مال گزاف و ریاست می دادند آن حضرت به عنوان تمثیل به آنان فرمود اگر خورشید را در کف راست و ماه را درکف چپ من بگذارید از فرمانبرداری خدای یگانه و انجام مأموریت خود روی بر نخواهم تافت.
در حوالی سال دهم بعثت که آن حضرت از شعب ابی طالب بیرون آمد کمی بعد از آن ابوطالب عمو و یگانه حامی وی بدرود زندگی گفت و همچنین یگانه همسر باوفای وی درگذشت.
دیگر برای آن حضرت هیچگونه امن جانی و پناهگاهی نبود و بالاخره بت پرستان مکه نقشه محرمانه ای برای کشتن وی طرح کرده شبانه خانه اش را از هر سوی به محاصره درآوردند که آخر شب ریخته در بستر خواب قطعه قطعه اش کنند.
ولی خدای متعال، مطلعش ساخته به هجرت یثرب مأمورش کرد آن حضرت، علی علیه السلام را در بستر خواب خود خوابانید شبانه به نگهداری خدایی از خانه بیرون آمد و از میان گروه دشمنان بگذشت و درچند فرسخی مکه به غاری پناهنده شد و پس از سه روز که دشمنان به هر سوی گشته و از دستگیری او نومید شده به مکه باز گشتند، از غار بیرون آمده راه یثرب را در پیش گرفت.
اهل یثرب که بزرگانشان پیش از آن به آن حضرت ایمان آورده و بیعت کرده بودند مقدمش را با آغوش باز پذیرفتند و جان و مال خودشان را در اختیارش گذاشتند.
آن حضرت برای اولین بار در شهر یثرب یک جامعه کوچک اسلامی تشکیل داده با طوایف یهود که در شهر و اطراف آن ساکن بودند و همچنین با قبایل نیرومند عرب آن نواحی پیمانها بست و به نشر دعوت اسلامی قیام فرمود و شهر یثرب به مدینة الرسول معروف شد.
اسلام روز به روز رو به توسعه و ترقی پیش می رفت و مسلمانانی که در مکه در چنگال بیدادگری قریش گرفتار بودند تدریجاً خانه و زندگی خود را ریخته به مدینه مهاجرت نمودند و پروانه وار به دور شمع وجود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله گرد آمدند و «مهاجرین» نامیده شدند؛ چنانکه یاوران یثربی آن حضرت به «انصار» شهرت یافتند.
اسلام با سرعت تمام پیشرفت می کند ولی با این حال بت پرستان قریش و طوایف یهود حجاز از کارشکنی و ماجرا جویی هیچگونه فروگذاری نمی کردند و به دستیاری گروه منافقین که در داخل جمعیت مسلمانان بودند و به هیچ سمت خاصی شناخته نمی شدند هر روز مصیبت تازه ای برای مسلمانان بهوجود می آوردند. تا بالاخره کار به جنگ کشید و جنگهای بسیاری میان اسلام و وثنیت عرب و یهود اتفاق افتاد که در غلب آنها پیروزی با لشگر اسلام بود. شماره این جنگها به هشتاد و چند جنگ بزرگ وکوچک می رسد و در همه جنگهای بزرگ مانند جنگ بدر و احد و خندق و خیبر و غیر آنها پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شخصاً حاضر معرکه جنگ می شد و در همه جنگهای خونین بزرگ و بسیاری از جنگهای کوچک گوی پیروزی به دست علی علیه السلام ربوده می شد و تنها کسی بود که هرگز در جنگی از آن همه جنگها پا به عقب نگذاشت و در همه این جنگها که در مدت ده سال پس از هجرت در گرفته از مسلمانان کمتر از دویست و از کفار کمتر از هزار تن کشته شده است.
در اثر فعالیت آن حضرت و فداکاری های مهاجرین و انصار در مدت ده سال پس از هجرت، اسلام شبه جزیره عربستان را فرا گرفت و نامه های دعوتی به پادشاه کشورهای دیگر مانند ایران و روم و مصر و حبشه نوشته شد.
آن حضرت در زیِّ فقرا می زیست و با فقر افتخار «3» می کرد و لحظه ای از وقت خود را بیهوده نمی گذرانید بلکه وقت خود را سه بخش کرده بود: بخشی اختصاص به خدا داشت و با عبادت و یاد خدا می گذشت و بخشی به خود و اهل خانه و نیازمندی های منزل می پرداخت و بخشی از آن مردم بود و در این بخش به نشر و تعلیم معارف دینی و اداره امور جامعه اسلامی و اصلاح مقاصد آن و سعی در رفع حوایج مسلمین و تحکیم روابط داخلی و خارجی و سایر امور مربوطه می پرداخت.
آن حضرت پس از ده سال اقامت مدینه در اثر سمی که زنی یهودی در غذای وی خورانیده بود نقاهت پیدا نمود پس از چند روز رنجوری رحلت فرمود و چنانکه در روایاتی وارد است آخرین کلمه ای که از زبانش شنیده شد توصیه بردگان و زنان بود.
---------------------------------------------------
پاورقی:
(1). شوری، آیه 12: «خدا تشریع فرمود برای شما از دین آنچه به نوح علیه السلام توصیه کرده و آنچه را که به خودت وحی کردیم وآنچه را که به ابراهیم وموسی و عیسی علیه السلام توصیه کردیم». آیه در مقام امتنان است و معلوم است در این صورت اگر غیر از این پنج تن که در آیه ذکر شده اند اگر پیغمبر دیگری صاحب شریعت بود ذکر می شد
(2). احزاب، آیه 7: و وقتی که از پیغمبران پیمانشان راگرفتیم و از تو وابراهیم و موسی و عیسی و از ایشان پیمان محکمی گرفتیم
(3). در روایت مشهور می فرماید: «الفقر فخری» در مطالب این فصل به کتاب سیره ابن هشام و سیره حلبی وبحارالانوار، ج 6 و غیر آن مراجعه شود
طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام (طبع جدید)، 1جلد، موسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1388.