فراموش کردم
اعضای انجمن(100) دلایل رد مطلب مقررات انجمنهای سایت
جستجوی انجمن
محراب عبوسی (mehrabdj )    

تسلیم شدن به مرد به امید ازدواج

منبع : http://www.1doost.com/posts/19236/%D8%AA%D8%B3%D9
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۲/۳۰ ساعت 15:38 بازدید کل: 49 بازدید امروز: 49
 

تسلیم شدن به مرد به امید ازدواج

روانشناسی | تسلیم شدن به مرد به امید ازدواجبسیاری از دختران فکر می کنند که با نزدیک شدن هر چه بیشتر و بر آورده ساختن هر چه بیشتر خواسته های یک مرد می توانند به او برسند، اما به واقع تنها راهی که برای وا داشتن یک مرد به ازدواج وجود دارد بیش از حد نزدیک نشدن و به راحتی تن به خواسته های او ندادن است.
 

این یک قاعده و اصل قدیمی است که دختران نباید به همه خواسته های مردان پاسخ دهند. زنان باید بدانند که اهمیت ازدواج برای بسیاری از مردان کمتر از اهمیتی است که خود آنها به ازدواج می دهند. ازدواج برای یک زن بیش از یک مرد اهمیت دارد. هر چند ازدواج برای مردان اهمیت دارد اما نه به آن میزانی که برای زنان اهمیت دارد. ازدواج برای بسیاری از مردان قید و بند است و کاهش آزادی یک مرد وقتی حاضر است آزادی خود را محدود کند و خود را در قید و بند قرار دهد که به ازای آن نیازهای حیاتی دیگرش بر آورده شود. حالا اگر نیازهای حیاتی یک مرد بر آورده شود بدون اینکه نیازی به محدود کردن آزادی باشد چه نیازی به قید و بند ازدواج هست؟

دخترانی که دل به مردانی سپرده اند که از ازدواج می ترسند در شرایطی مشابه قمار قرار می گیرند که هر چه فرد بیشتر ببازد، بیشتر قمار می کند تا شاید در یک برد همه باخت ها را جبران کند. معمولا این دختران به انتظار می نشیند و در کنار انتظار سعی می کنند که به خواسته های مرد پاسخ دهند به او محبت کنند تا به آرامی راضی شود و ترس او از ازدواج بریزد.

توجه داشته باشید که ترس از ازدواج یا ترس از تعهد همسری یک ترس ساده نیست، بلکه یک اضطراب و ترس عمیق است که ریشه در کودکی یا نوجوانی فرد دارد.

ترس از ازدواج چیست؟

ترس از ازدواج یا گاموفوبیا GAMOPHOBIA اصطلاحی است که برای توصیف ترس های غیر عادی ازتعهد و ازدواج به کار می رود. دلایلی که می توان برای آن برشمرد عبارتند از:

1. ابهام در تصویر آینده:

فرد نمی داند با چه چیزی مواجه خواهد شد در ازدواج، خانواده جدید، روابط جدید همه و همه برای کسی که خلوتی داشته برای خودش (درونگرا یا AVOIDANT PERSONALITY TRAIT دارای زمینه اجتناب از مردم) کابوس است. کسی که در مجردی خود در نیمه راه پیشرفت است، می ترسد با هر تغییری، از جمله ازدواج، از اهداف خود باز بماند.

2. ترس از صمیمیت:

این ترس بیشتر در پسران دیده می شود که از نظر روانی نزدیکی به زنان در بخش هایی اززندگی شان یک آرزو است و اگر از حد بگذرد، یک کابوس می شود! یک پسر از کودکی در پروسه استقلال روانی خود باید از سد مادر بگذرد، ورود به دنیای مردانه مستلزم این است که از مادر فاصله بگیریم تا پدر و عموها ما را بپذیرند. پروسه استقلال از مادر کم کم در جوانی یک مرد مبدل می شود به استقلال از زنان در ناخودآگاه پسران.

این ترس درمانی دارد؟

کاهش این اضطراب و ترس یا نیاز به یک درمان جدی دارد و یا نیاز به یک اضطراب بزرگتر دارد که به واسطه آن اضطراب فرد راضی به اضطراب و ترس کوچکتر شود. همان اصطلاح به مرگ گرفتن تا به تب راضی شود، با بالا رفتن سن و تنها شدن و از دست دادن فرصت ها اضطراب بزرگتری به سراغ این افراد می آید که حاضر می شوند تن به اضطراب ازدواج دهند. بنابراین تن به خواسته های آنها دادن به واقع باعث می شود که بدون اضطراب به خواسته های خود برسند هم بهره مند شوند و هم مضطرب و نگران نشوند. 
یکی از راه هایی که شاید جواب دهد پاسخ ندادن به خواسته های آنهاست، چرا که فرد را تشنه نگه می دارد و فرد تشنه آب جستجو می کند. به نظر می رسد با پاسخ ندادن به خواسته های اینگونه مردان حداقل سطحی از اضطراب در آنها ایجاد می شود و این اضطراب که شما ایجاد می کنید، اگر بزرگتر از اضطراب اولیه آنها باشد معمولا باعث می شود که به سمت اضطراب کوچکتر یا ازدواج حرکت کنند. در غیر این صورت وارد این حوزه که از نظر آنها تنگ و تاریک و ترسناک است نخواهند شد.
دخترانی که تن به خواسته های مرد مورد علاقه خود می دهند با این ناخودآگاه این کار را انجام می دهند که بعدا او را درگیر احساس گناه کنند و به خاطر احساس گناه او را وادار به ازدواج کنند. اما توجه داشته باشید که داوری اضطراب احساس گناه نیست و کمتر می توان با احساس گناه بر اضطراب که هیجان قدرتمندتری است غلبه کرد اما آنها که به خواسته مرد پاسخ نمی دهند و او به اضطراب از دست دادن دچار می کنند حداقل شانس بیشتری دارند که بر اضطراب مرد از ازدواج فائق آیند چرا که برای درمان اضطراب از خود اضطراب کمک می گیرند که قدرت هماوردی و مقابله همسانی دارد. 
درمان اضطراب از طریق اضطراب در یک داستان قدیمی که مولوی در مثنوی بیان می کند به این ترتیب آمده است:

مردی از کشتی و سفر دریایی می ترسید و روی کشتی داد و فریاد می کرد هرچه کردند تا او را آرام کنند اثر نداشت تا اینکه حکیمی گفت او را به دریا اندازید او را به دریا انداختند و پس از دقایقی او را از دریا گرفتند مرد آرام شد و در گوشه کشتی نشست و دیگر داد و فریاد نکرد.

آیا صحبت با آن مرد به یاد آوردن خاطرات قبلی ایجاد احساس گناه نوازش محبت توجه و... هیچ امر دیگری می توانست سبب شود که او از کشتی نترسد؟ ماجرای افرادی هم که از ازدواج می ترسند به همین صورت است. با هیچ وسیله ای شما نمی توانید آنها را راضی به ازدواج کنید جز آنکه آنها را با ترس بزرگتری که همان از دست دادن یا تنهایی است رو به رو سازید و البته توجه داشته باشید که این شیوه تنها برای برخی از آنها چاره ساز است نه برای همه آنها.

 

http://www.1doost.com/posts/19236/%D8%AA%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%20%D8%B4%D8%AF%D9%86%20%D8%A8%D9%87%20%D9%85%D8%B1%D8%AF%20%D8%A8%D9%87%20%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF%20%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC.htm

این مطلب توسط میثم عظیمی. بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۴/۰۲/۳۰ - ۱۶:۱۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)