زاده شدیـــم،من از او،او هم از او...
همه در چَشم و نگاهــی
همه کس بندِ به نافـــی
همه جا شــعرِ سیاهی
همه را هم همه شــد با دلِ کاهی...
همه جا ها و مکانی
شده تبدیل به جانی
تو چه خواهی؟
تو چـــه دانـی؟
از دل خسته ی یک شعرِ روانی؟؟!!
تو چرا غرق گناهی؟!!!...
دلم این با غمین است
همه را درد کمین است
عاشقان و دلِ مختار هزین است
جای ابلیس برین است
کاین دگر قانون دین است
اسم بخشنده بگوید،و بر این راز یقین است
و مقامش که زرین است...
که من این بار شکستم
زدن از باده ی مستی به سرم،واااای گسستم
که به فرمان کسی من ننشستم
من از این شــــــعر گذشتم...
من از این شعر کذشتم...
(( محمد خــــــــــــــــــانی ))
لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید
Play Video
Foreground
---
White
Black
Red
Green
Blue
Yellow
Magenta
Cyan
---
Opaque
Semi-Opaque
Background
---
White
Black
Red
Green
Blue
Yellow
Magenta
Cyan
---
Opaque
Semi-Transparent
Transparent
Window
---
White
Black
Red
Green
Blue
Yellow
Magenta
Cyan
---
Opaque
Semi-Transparent
Transparent
Font Size
50%
75%
100%
125%
150%
175%
200%
300%
400%
Text Edge Style
None
Raised
Depressed
Uniform
Dropshadow
Font Family
Default
Monospace Serif
Proportional Serif
Monospace Sans-Serif
Proportional Sans-Serif
Casual
Script
Small Caps
Defaults
Done
http://www.miyanali.com/kalantar423/28