سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش
ساعت 7:30 دقیقه 94/11/19 دیروز در تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن .خیلی وحشتناک بود !
زن رو گذاشته بودن تو چاله وتا سینه زیر خاک بود
به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش اما مرد دستش رو پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود
وبا تمام انزجا نگاهش میکرد ومیگفت که باید قصاص بشه.زن التماس میکرد اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد
وبه زن لگد میزد کاملا دچار جنون شده بود و خودش رو میزد...
خیلی دردناک بود ترس در چشمان زن موج میزد وبا صدای بلند داد میزد که منو ببخش بخاطر دختر کوچیکمون منو
ببخش قول میدم که جبران کنم...
عده ای داد میزدن ببخشش وعده ای عده ای دیگر میگفتن بکشش !
شوهرش رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن ...قاضی رو به زن کرد و گفت که وصیتی نداری !
زن گفت فقط به من اجازه بدین که بچه خود رو شیر بدهم
بچه ای بیست ماهه را براش آوردند و زن را از زیر خاک بیرون کشیدند تا به بچه خود شیر بدهد
اما در حین ناباوری بچه لب به شیر مادرش نزد !هیچ کس باورش نمیشد ! پدر با عصبانیت رو سر نوزاد داد زد که چرا
شیر نمیخوری !
باور نکردنی بود...بچه به اذن خدا زبان در اورد وگفت اخه بابا شیر رامک خوشمزه تره
رامک دوست کوچیک و بزرگ.
کسی فوش نده و بد وبیرا نگه ها
تبلیغاته میفهمی !!!
هر چی بگی خودتی
آینه آینه
دکتر هم رفتم گفتش خوب نمیشی
.............................