به گزارش ایسنا، تراکتورسازی با شکست برابر پیکان دومین باخت متوالی خود در این فصل را تجربه کرد که این برای نخستین بار باشد که تراکتورسازان در دو دیدار متوالی از کسب امتیاز عاجز میمانند.
البته حاشیه اصلی ایجاد شده برای این تیم پس از سوت موعود بنیادیفر اتفاق افتاد؛ باخت به پیکان باعث شد تا هواداران شاکی تراکتورسازی به داخل زمین بیایند و حتی به مسعود شجاعی و اشکان دژاگه حملهور شوند. اتفاقی که به ندرت در سایر تیمها ایرانی رخ میدهد. هوادارانی که معتقد بودند تراکتورسازی بعد از منچستر بیشترین هوادار را دارد، حالا بازیکن خود را کتک میزنند و برایشان قهرمانی مهم نیست. دو شکست متوالی فاصله این تیم را تا پرسپولیس صدرنشین به شش امتیاز رسانده است اما بازیهای آسان شاگردان لیکنزنسبت به پرسپولیسیها نشان میدهد که این تیم هنوز شانس بالایی برای قهرمانی دارد.
چیزی که برای هواداران تراکتورسازی قابل درک نبوده و آنها همانند چند فصل گذشته پس از افت در مقطعی از فصل دوباره شروع به حاشیه سازی برای تیمشان کردند، صندلیهای ورزشگاه را شکستند و به بازیکن و مالک حملهور شدند؛ مالکی که سعی کرده بود در این فصل، تراکتور را از یک تیم میانجدولی به یک تیم مدعی تبدیل کند و بازیکنان ارزشمندی همچون سه کاپیتان تیم ملی را برای تیمش جذب کند.
این نشان میدهد تنها چیزی که برای هواداران تراکتورسازی مهم است کسب جام است و دلیل نتیجه گرفتن به هیچ وجه مشخص نیست. باخت به سپیدرود باعث شد به دروازهبانی که هفت بازی متوالی دروازهاش را بسته نگه داشته بود، تهمت شرط بندی بزنند و حالا پس از باخت به پیکان هم به کسانی حملهور میشوند که تراکتورسازی را به یک تیم مدعی تبدیل کردهاند. حاشیهسازی هواداران این تیم رویدادی تکراری نیست و سالهای قبل و با وجود مدیریت متفاوت، این هواداران بارها سرخپوشان تبریزی را به حاشیه بردند و باعث شدند که بسیاری از دیدارهای این تیم بدون تماشاگر برگزار شود. برای تیمی که سودای قهرمانی بالاترین سطح فوتبال ایران را دارد زیبنده نیست که ماشین ضد شورش پس از اتمام بازی به دنبال متفرقه کردن مردم باشد.
دیگر حلقه گمشده حاشیه دیدار پیکان و تراکتورسازی مدیریت هواداران بود. مدیریتی که هنوز نمیداند چگونه باید با مشکلات تیم برخورد کند و واکنشهای اشتباه باعث میشود که تراکتورسازی بیش از پیش وارد حاشیه شود. نمونهای از این اشتباهها واکنش زنوزی به گلهای بدی بود که محسن فروزان برابر سپیدرود دریافت کرد و حالا ناتوانی کانون هواداران تراکتورسازان باعث شد تا چنین هرج و مرجی پس از یک باخت در تبریز پیش آید.
هواداران تراکتورسازی اگر میخواهند تیمشان دوباره مدعی قدرتمندی باشد، باید راه و رسم حمایت از تیم مدعی قهرمانی را یاد بگیرند و با هر شکست به دنبال ایجاد حاشیه نباشند. مدیریت تراکتورسازی نیز باید به گونهای کار خود را انجام دهد که اتفاق فصل ۹۴-۹۳ یعنی هرج و مرج هواداران و از دست رفتن قهرمانی بار دیگر برای این تیم به وجود نیاید
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
منظور کلی اینه که به ضرر تراکتور سوت میزنن و داوری میکنن
باس یجوری با سیاست بازی کنن که جلو تیم های دیگه کم نیارن
هدف از این گونه مطالب به حاشیه بردن تراکتور میباشد این نوع اتفاقات در خیلی ازشهرهاو تهران هم اتفاق افتاده حتی خیلی بدتر از این
1- اینکه کل لیگ ما مسموم شده ، فلان تیم حکومتی ، اون یکی همسرش تو شرط بندی بوده ، این یکی از فلان جا پولش اومده و فحاشی های ناموسی و قومیتی و حمله به همدیگر دامن تقریبا همه تیمها را گرفته کاملا درسته اینجا با بعضی دوستان موافقم.
2- اما بیاییم ببینیم که آیا همه ما مقصر نیستیم؟ چه کسی بیگناه است؟ چه کسی به بهانه فوتبال به هموطن ترکش فحش زشت نداده در حالی که ستون تیمش کریم باقری و علی دایی و چه کسی جناب رامین خان به نام خلیج فارس که حفظ نامش مدیون خیلی شهداست که الحمدلله این یکی هم قومیتی شده!!! به زخم بازماندگان آنها نمک نپاشید.
3- این تیم تراکتورسازی از بطن کدام کارخانه آمد ؟ تراکتورسازی؟ بنیان گذارش که بود؟ خانواده بزرگ زاده توکلی از خاک پاک تبریز که ایراندوستی اشان همانند ستارخان بود. آیا جوانی که میاد به نوامیس کرد ، فارس ، تمامیت کشورش شعار میده که العربیه شاد بشه یکبار مهندس فقید را ملاقات نموده است؟ زندگی اش را مطالعه نموده؟ می داند یکی از علل اینکه آذربایجان قطب صنعتی کشور شد وجود همین فرد بزرگ بود؟ کسی به ابتکارش شعار خلیج همیشه فارس بر کبریتهای توکلی نقش بست. عیبی هم نداره سر مربی از استانبول بیاورند اما تراکتور سازی تا باقی تیمها سرمایه های ایران هستند . خیلی دوست دارم بدانم جوانهایی که هر بعضی این نمکها را رو زخم می پاشند اصلا به عشق تراکتور آمدند؟
و پس از قریب به ده سال حشر و نشر با شماها عزیزان را به مطالعه تاریخ بدون حب و بغض از کتب مرجع دعوت می کنم.
نامه مادر غضنفر به پسرش:
غضنفر جان سلام!
ما اینجا حالمان خوب است امیدوارم که تو هم انجا حالت خوب باشد.
این نامه را من میگویم و جعفر اقا کفاش برایت مینویسد. بهش گفتم غضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر درس نخوانده و نمیتواند تند تند بخواند آرام ارام بنویس که فرزندم عقب نیوفتد.
وقتی تو رفتی ما هم از ان خانه رفتیم اما تو به ادرس قبلی نامه هایت را بفرست اخر پدرت پلاک خانه ی قبلی را اورده اینجا نصب کرده تا دوست و اشنا که میخواهند بیایند به زحمت نیافتند..
حسن اقا هم مرد. بنده ی خدا وصیت کرده بود جسدش را در دریا بیاندازند بیچاره پسرش اصغر وقتی میخواست برای پدرش قبر بکند زیر دریا نفس کم اورد و خفه شد.
راستی غضنفر جان میخواستم برایت پول بفرستم ولی وقتی یادم امد، که نامه را پست کرده بودم.
قربانت مادرت سکینه.
این اخری داغونم کرد
ژن خوب ک میگن همینه.....