|
محراب عبوسی
(mehrabdj )
آلبوم:
HD
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
146 بازدید امروز: 93
توضیحات:
در یک شب سرد و بارانی، باران را قسم دادم به ترنم اش به خانه ی تو که رسید عاشقانه ترین قطره هایش را بر شیشه ی پنجره ی رو به ماه اتاق تو بپاشد تا پنجره را باز کنی و نوازش آن را بر صورت خودت لمس کنی تا بشنوی سلام مرا و بدانی که هر شب بهترین آرزوهایم را بدرقه ی شبانه هایت میکنم شبی با پیامبری چون ماه و مهتاب و شبی با باران و باد. آسمان که گریه ی عاشقان را دید، چه بی محابا گریست. گریست به حال هر آنکه عشق را روزی نفس کشید و امروز نفس نفس میزند. به لحظه های تماشایی ریزش باران سوگند تا باران می بارد، تا ماه به نظاره ی ما نشسته، به یادت هستم و در دل هوای تو و در سرآرزوی تو و بر لب نام تو را دارم. هر چند که صدایت کردم امشب، آنجا که خواستم باشی تا با هم خیس شویم زیر این باران عاشقانه آسمان دلم گرفته و ابری ست اما چه بر سر من آورد این باران که باز نوشتم. نوشتم اما ... گفتم اما ... باز هم میگم، اما ... کاش باران غم و دوری را می برد. کاش باران تو را ... تا با هم خیس شویم زیر این باران عاشقانه
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۸/۰۴ ساعت 19:09
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|