در این دنیای سرد با کوچه های تنگ و خاموشان به دنبال چه می گردم ،چرا تنها،مگر سهم من از دنیا همین
است؛چرا فقط باید تنها بنگارم سرنوشتم را ،مگر خود نمی گفتی هدایتم خواهی کرد،میدانم در این مرداب گناه چیزی را نمی توان یافت ،می دانم تو کمک می کنی اما دریغ از چشم بینا چشمی که شاید من آنرا به روی همه چیز بسته ام ، شاید دلیلش سردی روزگار است که با من اینگونه رفتارکرد.
خدایا توخود آگاهی و مرا آگاه ساز از خطرهای احتمالی ،نمی خواهم تنها مسیر پرپیچ و خم زندگی را بپیمایم یک همسفر می خواهم.تو خود یاری ام کن.از گناهانم در گذر و رهایم نکن چراکه بدون توپوچم ،هیچم و دنیا برایم معنا و مفهومی ندارد.
من می گویم پناه می برم به خداوند از شر شیطان رانده شده و به نام تو کارم را شروع و به پایان می رسانم .
پس ای محبوب من ، ای ارحم الرحمین و ای مهربانترین مهربانان هدایتم کن تا گمراه نشوم .
دشمنان در کمین اند ، شیاطین منتظر فرصت ،کمکم کن تا که این فرصت را از آنها بگیرم .
من همیشه به یاد خواهم داشت که تو هستی و من تنها نیستم ،چراکه محبوب ترین را نزد خوددارم
"قرآن"؛زیباترین کلام را می نگارم" خدا"