یادش بخیر اول مهر روزگار ما
روزهای اولی که داشتیم به مدرسه میرفتیم .عشقمون این بود که بریم و دوستان تازه پیدا کنیم و البته نگران از نوشتن مشق شب تو دوران من مدرسه حس قشنگی داشت تازه مملکت از جنگ در اومده بود و گرد وغبار بمبارانها هنوز هم روی چهره خیلی ها نشسته بود البته این که اینطوری نوشتم سند بالای سن من نیست آخه من تقریبا از دو سه سالگیم یادم میاد تو اون زمان بچه های که تازه میرفتن بهشون یه قلک باشکل نارنجک یا تانک میدادن تا برای جبهه از ذخیره جیباشون کمک کنن تا حس کمک به هم وطن رو یاد بگیرن تا اتفاقاتی که بعدا ممکنه بیفته اینو بدونن که هموطناشونو تو هر شریط تنها نذارن .الان هم بچه های اون دوران هم مثل کذشته تو زلزله ها ی بم و آذربایجان قلکهای دلشونو شکستن و به عزیزان کشورشون کمک کردن خوشا اون دوران با درسهای عملیش نقاشیهای کشیدن به وسعت رنگین کمان