![هاشمی آمد هاشمی آمد](usr/mehrssam/gal1.jpg?315350347)
داستان کاوه آهنگر را همه ما بارها و بارها شنیده ایم.دلاوری شجاع و سرداری ظلم ستیز که علیه ضحاک ستمگر بپا خواست و چون مردم آن دیار از پادشاه دل پر خونی داشتند، برای کمک به کاوه همراه او شدند و حکومت ضحاک را سرنگون کردند. مردم آن زمان ایران زمین هر روز جان و جوانی فرزندانشان نثار مارهای روی شانه ضحاک میشد.مارهایی که از محل بوسه شیطان بر شانه های ضحاک روییده بود و هرروز خوراکشان ،مغز دو تن از جوانان پارسیان بود. دوران حکومت ضحاک دورانی تیره و سیاه بود. خرافات و گزند بر خرد و راستی چیره گر شده بودند و بیدادی و پلیدی ایران زمین را فرا گرفته بود تا اینکه کاوه برخروشید و آواز دادخواهی سرداد و مردمیان را به دادخواهی و ظلم ستیزی فراخواند.
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه بر او انجمن گشت بازارگاه
همی بر خروشید و فریاد خواند جهان را سراسر سوی داد خواند
از آن چرم کاهنگران پشت پای بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد همانگه ز بازار برخواست گرد
آری،هاشمی آمد...
دقایق پر التهابی بود.هرچه ساعت به 6 نزدیک تر می شد دلهره و اظراب من هم بیشتر میشد.شاید بند دل خیلی از جوانان دهه شصتی یا حتی قبل تر از آن به همین دقایق وصل بود تا خبری مسرت بخش امیدشان را به آینده بیشتر کند. جوانانی که خیل عظیمشان در شرایط امروز جامعه مان توانایی دست و پا کردن شغلی مناسب یا مصالح اولیه برای تشکیل خانواده را ندارند و گرفتار بسط عظیم بی اخلاقی ها ، فسادها و وعده های پوچ و توخالی مسئولانی شدند که ترس از دست دادن قدرت را می توان در نگاه شان و تک تک سلول هایشان مشاهده کرد.مسئولانی که دیروز از ریاست جمهوری مرخصی میگیرند تا عضوی از ستاد انتخاباتی دوست و رفیق گرمابه و گلستان شان شوند!
شاید تعبیر کاوه آهنگر با مردی که پیر سیاست ایران است مصداق زیبایی باشد.او با آمدنش با آبرو گذاشتنش برای ملت ایران هشت سال سیاه و سخت را پایان میدهد.هشت سالی که گذشت با مردی که هرگز از جنس مردم نبود . هشت سالی که پر بود از عربده های توخالی ،بولوف های بیهوده و حرف های مزحک و هزینه بار برای ملت ایران.هشت سالی که ایران بخش اعظمی از اعتبار بین المللی اش را از دست می دهد و کره شمالی، ونزوئلا و سوریه الگوی مسئولانمان می شوند.
روزهای جدیدی در راه است.روزهایی که من و همه جوانان هم دوره من فراموش میکنند تمام تلخی ها،هزینه ها و سیاه روزی که همین افراد بی خرد برای ما ببار آوردند و فراموش می کنند لحظه ای غم بی احترامی به یک ملت ریشه دار در نگاه جهانیان را. با آمدن روزهای آفتابی با احیای واقعی حماسه سیاسی، فراموش خواهیم کرد جوانان بیکار و افسرده را،این همه اختلاس و باند بازی را،این همه تحصیل کرده فراری و روشن فکر در غربت و مدیر مدبر خانه نشین را.
آمدن آیت الله هاشمی خبری بود که در این اوضاع و احوال سیاه جامعه مان ،کورسوی امیدی را روشن کرد و هرچند امیرکبیر امروزمان در آستانه هشتاد سالگیست اما وجودش،سایه اش و نامش بر عرصه سیاه سیاست زده و عوام فریبانه کشورمان میتواند تأثیرات مثبت داخلی و بین المللی را همراه داشته باشد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال 1313 در روستای نوق در توابع رفسنجان به دنیا آمد. وی از سال 1337 تا دوران پیروزی انقلاب اسلامی ایران در تمامی صحنههای مبارزاتی حضور داشت و در 7 دوره متناوب از سالهای 1337 تا 1357 در زندانهای رژیم پهلوی حضور داشته است و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از اعضای شورای انقلاب بود.
وی که هماکنون ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده دارد، نخستین رئیس مجلس ایران و چهارمین رئیس جمهور ایران در دو دوره پیاپی بین سالهای 1368 تا 1376 بوده و سابقه ریاست بر مجلس خبرگان را نیز در کارنامه سیاسی خود دارد.
حضور در حزب جمهوری اسلامی، سرپرستی وزارت کشور، امام جمعه موقت تهران، جانشین فرماندهی کل قوا، نیابت ریاست مجلس خبرگان، دو دوره ریاست جمهوری، ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی و ریاست شورای عالی امنیت ملی از دیگر سمتهای آیتالله هاشمی رفسنجانی از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون بوده است.
به رغم تلاش بی وقفه برای تخریب چهره آیت الله هاشمی در طول این سال ها، دیروز پس از حضور ایشان در ستاد انتخابات کشور، شور خاصی میان خیل عظیم مردم و دلسوزان انقلاب بوجود آمد ./.