جهان داور چو گیتی را بنا کرد درپی ایجاد مرد اندیشه ها کرد مهیا کند تا اجزای او را ستاند از جانوران خلق و خو را ز شیر بر او داد میل سلطنت را ز میمون شیوه های شیطنت را دلاور بودن از ببر و دل از موش و نوع حمله سوی صید از قوش فریب و حیله پردازی ز روباه غرور کاذب از طاووس خودخواه ز مرغ غمخورک نادانی و حرص و پشمالویی و سنگینی از خرس ز عشق آواز خواندن از قناری و بی رحمی را از سگ های شکاری مهاجر بودنش را از پرستو زبانباریش را از موش پستو خیال انتقام از مار زنگی و از آفتاب پرست دورویی و دو رنگی ز گریه بی وفایی را جدا کرد از این ترکیب ها مرد را بنا کرد جهانی را بهم ریخت ایزد همه را در قالب او ریخت ایزد