|
محمدی اچاچی
(
![]()
آلبوم:
تصاویر پروفایل
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
113 بازدید امروز: 110
توضیحات:
عجب شبی بود ...عجب شبی بود
ساعت 10 شب بود در سایت میانالی بودم خسته بودم دراز کشدم تا چند دقیقه استراحت کنم دوباره برگردم مثل شبهای قبل در سایت با دوستان گپی بزنم بیدار شدم دیدم ساعت 3 نیمه شبه دیگر خوابمو کرده بودم سرحال وسرحال بودم دوباره اومدم به سایت میانالی که دوستش دارم دیدم چند نفری گویا شب زنده داری کرده اند ودر سایت آنلاین هستندبا چندتاشون خوش وبش مجازی کردم ومطالب مفیدشان را خواندم انگار بین تهران تا میانه فاصله ای نیست چون حس میکنم دلها خواسته ها وفرهنگها بهم نزدیکند خلاصه دیدم دوستان نیمه شبی یواش یواش خوابشون میآد وکم میشوند حوالی ساعت 5 بود دوستان دیگر که همان سحر خیزان هستند پیداشون شدوتعدادشون داره بیشتر میشه با چندتا از اونها هم ارتباط مجازی کردم که انگار نزدیک هم هستیم تا شد ساعت 6 صبح که هوا داردکم کم روشن میشود واستاد پرویز پنبه ای هم در سایت هستندوبه همه سلام رسانده ومتقابلا به استاد سلام دادم . دیگردرفکر کمبود خواب واینها نبودم چون بعد سی سال خدمت 12 ساله با زن.. نشسته هستم انشاالله قسمت شما جوانتر ها هم بشه در کنار خانواده خوش و خرم باشید . عجب شبی بود ....عجب شبی بود
درج شده در تاریخ ۹۳/۱۱/۰۶ ساعت 06:10
برچسب ها:
1
2
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|