درباره من

مادرم...عزیزترینم
اسمش مه جبین بود وچون سیده بود همه سید خانم صداش میکردند.
زادگاه = میانه محله قشلاق.
موقعیکه بچه بوده پدرش را از دست میدهد ودر جوانی به عقد پدرم درآچاچی میآید.
زندگی پر فراز ونشیبی زیاد داشت تمام خاطرات واتفاقات گذشته را برایمان تعریف میکرد. برایم از همه دلسوز تر بود .مهربون .کم توقع وهرچه خوبان داشت... وبرایم مونس بود .با اینکه دوسال از فوتش گذشته بازهم براش اشک میریزم.اشک میریزم نه اینکه غمگین باشم بلکه آرامش میگیرم چون همیشه سفارش میکرد بعد من ناراحت نباشیدوخواهشا شما هم ناراحت نشین.فقط اینرا برای این بیان کردم که قدر مادرتون را بدانید همه عزیز هستند ولی مادر یه چیز دیگه است
من بچشم خود دیدم که مادرم چون شمع دور خود روشنائی میداد ولی افسوس بعد 90 سال دیگر چون شمع ذوب شد گرچه نفسش نور بود وامید ولی افسوس در نهایت آن نور برای ما روشنائی داشت ولی برای خودش زحمت بود ودرد........که خاموش شد.قدر مادرتان را بدانید .
شب پنجشنبه است جهت شادی روح مادرم و عزیزان مرحوم تان فاتحه بفرستید  

درج شده در تاریخ ۹۳/۱۱/۳۰ ساعت 18:51

کاربران آنلاین (1)

مهدی گودرزی 313