فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 5694


درباره من
سکوت سرد... (memolkocholoo )    

من به تو می خندم

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۰۱ ساعت 16:05 بازدید کل: 134 بازدید امروز: 133
 

من به تو خندیدم

چون که می دانستم

تو به چه دلهره

از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی !

پدرم از پی تو تند دوید ...

و نمی دانستی باغبان باغچه ی همسایه

پدر پیر من است !

من به تو خندیدم

تا که با خنده ی خود

پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک ، لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو !

چون نمی خواست به خاطر بسپارد

گریه ی تلخ تو را ...

و من رفتم

و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان ،

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چه می شد ، اگر باغچه ی خانه ما سیب نداشت...

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۲/۰۱ - ۱۶:۰۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)