فراموش کردم
رتبه کلی: 654


درباره من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


خــاکـــــــ بـر سـرِ

تـمـامِ ایـن کـلـمـاتــــــــ

اگـر تـو از میانِ تمامشان

نفهمی مـن دلـتـنـگـم ...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بی گناهی ...

کم گناهی نیست

در دیوان عشق

یوسف از دامان پاک خود

به زندان رفته است ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دسـتـهـایـم را

مـحـکـم فـشـار بـده

ایـنـجـا خـیـلی هـا

سـر جـدایی مـن و تـو

شرط بـسـتـه انـد ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

من از قبل باخته بودم !

مچ انداختن

بهانه ای بـود ؛

برای گرفتن دوباره ی

دسـت تـــــو ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دیـر کـرده ای !!!

عقربه ها گیر کرده اند

در گلوی مـن ...

انـگار کـه رد نمیشود

نـه زمــان !!!

نـه آب خــوش !!!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این روزها من

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا

آرامش اهالی دنیا

خط خطی نشود ...!

اینجا زمین است ...

رسم آدمهایش

عجیب است !!!

اینجا گم که میشوی

بجای اینکه دنبالت بگردن

فراموشت میکنند !

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امپراطور سکوت (memorizezarifi )    
   
عنوان: تو مثل منی برف ...
تو مثل منی برف ...
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 317 بازدید امروز: 314

این تصویر توسط میثم عظیمی. بررسی شده است.
توضیحات:






تو مثل منی برف !
راه می‌ روی و آب می‌ شوی .

تو مثل منی برف ...
آتش را روشن می‌ کنی
تا در هرمش بمیری

یاس‌ های تابستانی ادای تو را در می‌ آورند
پروانه‌ ها که تو را ندیده اند
عاشق او می‌شوند !

نکند سرنوشت مرا جایی دیده‌ ای برف ؟!

کاش می‌ توانستی تابستان‌ ها بباری
تا با تن‌ پوشی از برف
برابر خورشید عشوه‌ ها می‌کردیم !


به شادی مردم اعتماد مکن برف
تا می‌ باری نعمتی
چون بنشینی به لعنت‌ شان دچاری !

چیزی در سکوت می‌ نویسی
همه‌ مان را گرفتار حکمت خود می‌ کنی
ما که سفید‌ خوانی‌ های تو را خوب می‌شناسیم .

تو چقدر ساده‌ ای که بر همه یکسان می‌باری
تو چقدر ساده‌ ای که سرنوشت بهار را روی درخت‌ ها می‌ نویسی
که شتک‌ ها هم می‌خوانند .

آخر ببین چه جهان بدی شد
آفتاب را
داور تو قرار داده‌ اند
و تو با پایی لرزان به زمین می‌ نشینی
پیداست که می‌شکنی برف !

تا قَدرت را بدانند
با سنگریزه و خرده شیشه فرود آ ...

فکر می‌ کنم سرنوشت مرا جایی دیده‌ ای برف !

آب شو ، آب شو ! موسیقی منجمد !‌

و بیا و ببین
رنـج را تو کشیدی ...

ولی به نام بـهـار
تمام می‌شود .






 
درج شده در تاریخ ۹۵/۱۱/۲۷ ساعت 19:50
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)