|
امپراطور سکوت
(memorizezarifi )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
205 بازدید امروز: 205
توضیحات:
گفت؛ «چند تا دوسم داری؟» گفتم؛ « یکی » ابروهاشو تو هم کشید ، اخم کرد و گفت ؛ «خسته نشی از این همه دوست داشتن!» خندیدم و گفتم ؛ « نه ، قول میدم ، تا تهِ ته دنیا» با قیافه شاکی گفت ؛ «آخه یکی بدرد نمیخوره ...! تکون بخوری تمومه! خیلی کمه ، خیلی» گفتم؛ «شاید ظاهرش کم نشون بده اما یک ، قوی ترین عددیه که میشناسم یک کمیتش شاید پایین باشه اما بجاش کیفیت داره یک بزرگه ، به اندازه خدا یک عزیزه مثل تویی که یکی یدونمی یک پر از شکوهه ، مثل نفر اول شدن توی مسابقه ها و ...» خیره شده بود و با دقت گوش میداد حرفم که تمام شد ، حس غرور را در چشمانش میدیدم دستانم را گرفت ، خیره در چشمانم گفت ؛ «قول بده همیشه یکی ، دوسم داشته باشی» ماه روی من ، قرار است یک عمر یکی دوستت داشته باشم!
درج شده در تاریخ ۱/۰۶/۱۴ ساعت 00:15
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|