فراموش کردم
رتبه کلی: 654


درباره من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


خــاکـــــــ بـر سـرِ

تـمـامِ ایـن کـلـمـاتــــــــ

اگـر تـو از میانِ تمامشان

نفهمی مـن دلـتـنـگـم ...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بی گناهی ...

کم گناهی نیست

در دیوان عشق

یوسف از دامان پاک خود

به زندان رفته است ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دسـتـهـایـم را

مـحـکـم فـشـار بـده

ایـنـجـا خـیـلی هـا

سـر جـدایی مـن و تـو

شرط بـسـتـه انـد ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

من از قبل باخته بودم !

مچ انداختن

بهانه ای بـود ؛

برای گرفتن دوباره ی

دسـت تـــــو ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دیـر کـرده ای !!!

عقربه ها گیر کرده اند

در گلوی مـن ...

انـگار کـه رد نمیشود

نـه زمــان !!!

نـه آب خــوش !!!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این روزها من

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا

آرامش اهالی دنیا

خط خطی نشود ...!

اینجا زمین است ...

رسم آدمهایش

عجیب است !!!

اینجا گم که میشوی

بجای اینکه دنبالت بگردن

فراموشت میکنند !

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امپراطور سکوت (memorizezarifi )    
   
عنوان: قانون جهان ...
قانون جهان ...
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 50 بازدید امروز: 50
توضیحات:










از دستم در رفته بود
و اندازه‌ی یک دیگ بزرگ ،
نمک ریخته‌ بودم
توی قابلمه‌ ی کوچک غذا !
هیچ‌ کاریش هم نمی‌ شد کرد ،
خورشت داشت برای خودش می‌جوشید
و دل من هم مثل سیر و سرکه
بابت تلاش بیهوده‌ ای که داشتم می‌‌کردم
و نتیجه‌ای که قرار نبود بگیرم.
یادم به حرف بی‌ بی‌ خاتون افتاد ،
گفته‌ بود ؛ سیب‌ زمینی ،
شوریِ غذای در حال جوش را می‌‌گیرد.
بلند شدم به‌ قدر کفایت
سیب‌ زمینی پوست گرفتم
و ریختم توی قابلمه و نشستم کنار
و اجازه دادم سیب‌ زمینی‌ ها کار خودشان را بکنند.
چند ساعت بعد که غذا جا افتاد ،
سیب‌ زمینی‌ های شور را برداشتم
و ریختم بیرون که طعم غذا خراب نشود.
بیچاره‌ ها غذا را از خطر انهدام نجات داده‌ بودند
و حالا خودشان باید دور ریخته می‌شدند...!!!

یادم به این افتاد ...
که خیلی از ما ، خیلی جا ها
سیب‌ زمینی‌ های نجات‌ بخشِ آدم‌ ها بودیم.
تلخی و شوریِ جهانشان را که گرفتیم
و نجات که داده شدند ،
حالا این ما بودیم که
حضورمان تهدید به حساب می‌آمد
و باید بی‌ معطلی کنار گذاشته‌ می‌شدیم...!

این خاصیتِ مهربانی‌ ست ،
وقتی که انتخاب کردی محبت کنی
و نجات بدهی و مفید باشی ،
می‌ شوی وسیله‌ ای برای پیروزی یا نجات آدم‌ ها...
به هدف که رسیدند ،
خیلی راحت کنار گذاشته می‌ شوی!!!

قانون جهان را که نمی‌شود تغییر داد...!











 
 
درج شده در تاریخ ۳/۰۶/۰۸ ساعت 14:14
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)