فراموش کردم
رتبه کلی: 654


درباره من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


خــاکـــــــ بـر سـرِ

تـمـامِ ایـن کـلـمـاتــــــــ

اگـر تـو از میانِ تمامشان

نفهمی مـن دلـتـنـگـم ...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بی گناهی ...

کم گناهی نیست

در دیوان عشق

یوسف از دامان پاک خود

به زندان رفته است ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دسـتـهـایـم را

مـحـکـم فـشـار بـده

ایـنـجـا خـیـلی هـا

سـر جـدایی مـن و تـو

شرط بـسـتـه انـد ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

من از قبل باخته بودم !

مچ انداختن

بهانه ای بـود ؛

برای گرفتن دوباره ی

دسـت تـــــو ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دیـر کـرده ای !!!

عقربه ها گیر کرده اند

در گلوی مـن ...

انـگار کـه رد نمیشود

نـه زمــان !!!

نـه آب خــوش !!!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این روزها من

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا

آرامش اهالی دنیا

خط خطی نشود ...!

اینجا زمین است ...

رسم آدمهایش

عجیب است !!!

اینجا گم که میشوی

بجای اینکه دنبالت بگردن

فراموشت میکنند !

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امپراطور سکوت (memorizezarifi )    
 
عنوان: :.شب یلدا مبارکـــــــــ.:
:.شب یلدا مبارکـــــــــ.:
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 62 بازدید امروز: 62
توضیحات:







چشم به هم زدیم و پاییز تمام شد ،
چشم به هم زدیم و زمستان رسید ،
چشم به هم زدیم و حوصله‌ ای برای
وداع با پاییز هم نداشتیم...!
پاییز بود و کنار هم نبودیم ،
پاییز بود و با کسی قدم نزدیم ،
پاییز بود و به گرمی
آغوش کسی پناه نبردیم ، و حالا
یلدا رسیده و محکومیم به تنهایی...!
یلدایی بدون جمع شدن‌ ها و
قصه گفتن‌ ها و خندیدن‌ ها ،
یلدایی در انزوا و سکوت ،
یلدایی بدون شور و شوق ،
یلدایی به دور از هم...!
سر می‌‌زنیم به دیوان حافظ
و امید داریم که بشنویم ؛
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور ،
کلبه‌ی احزان شود روزی گلستان غم مخور...
و یوسف گمگشته‌‌ی ما نیست که نیست...!
امید دارم که سال بعد پاییز که رسید
کنار هم باشیم...!


:.شب یلدا مبارکـــــــــ.:












 
درج شده در تاریخ ۳/۰۹/۳۰ ساعت 23:00
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
امپراطور سکوت(memorizezarifi )
۳/۰۹/۳۰ - 23:11

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد ، تو برو خود را باش
هر کسی آن دِروَد عاقبت کار که کشت

همه کس طالب یارند ، چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت...!
«« الهه »»(emadvahdan )
۳/۱۰/۰۹ - 21:37
عالی
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)