فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3461


درباره من
مهرشاد مهرپویان هستم دانشجوی دوره دکتری پوست و مو از شهرستان قزوین علاقه مندبه شعر .طبیعت .گردشگری . شکار واهنگهای شکیلا وهایده وابی وداریوش.

شادمهر پویان (merab )    

میخوام همه باهم یادی از دوران کودکی بکنیم ; از باران

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۳/۰۶ ساعت 23:35 بازدید کل: 764 بازدید امروز: 330
 

یادش به خیر تو دوران دبستان یک شعری به نام باران داشتیم میخوام دوباره اون شعرو یاد شما بندازم :

بازباران باترانه

با گهرهای فراوان

میخورد بربام خانه

یادم آرد روز دیرین

گردش یک روز شیرین

توی چنگلهای گیلان

کودکی ده ساله بودم

نرم ونازک چست و چابک

با دوپای کودکانه

میدویدم همچو آهو

می پریدم از سرجو

دور میگشتم زخانه

می شنیدم از پرنده

از لب باد وزنده

داستانهای نهانی ، رازهای زندگانی

برق چون شمشیر بران

پاره میکرد ابرها را

تندر دیوانه غران مشت میزد ابرهارا

جنگل ازباد گریزان چرخها میزد چودریا

دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا ......

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۳/۰۶ - ۲۳:۳۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)