فراموش کردم
رتبه کلی: 54


درباره من


M-N-T:
نامت را در شبی تار بر زبان میآورم 

ستارگان 
برای سرکشیدن ماه طلوع میکنند 
و سایههای مبهم 
میخُسبند !

خود را تهی از سازُ شعف میبینم !
(ساعتی مجنون که لحظههای مُرده را زنگ میزند)

نامت را در این شب تار بر زبان میآورم !
نامی که طنینی همیشگی دارد !
فراتر از تمامِ ستارگانُ 
پُرشکوهتر از نمنم باران !

آیا تو را چون آن روزهای ناب
دوست خواهم داشت؟
وقتی که مه فرونشیند،
کدام کشف تازه انتظار مرا میکشَد؟
آیا بیدغدغهتر از این خواهم بود؟
دستهایم بَرگچههای ماه را فرو میریزند.

 

"فدریکو گارسیا لورکا"



هی آدم ها

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۶/۲۶ ساعت 23:51 بازدید کل: 170 بازدید امروز: 41
 

هی آدم ها

باور کنید میخواهم

از شما دورترین بمانم

نزدیک که می شوید

میترسم

سردی عاطفه هایتان

وجودم را می  لرزاند

محض رضای خدا

دور بمانید

من از شما گلایه دارم

گلایه ام از دلهای شماست

دلهایتان چرا سنگ شده

دیگر کسی

سنگ صبور کسی نمی شود

پشت این دیوار

یکی دارد

جان می دهد .............

 

 

این مطلب توسط اسماعیل مختاری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۶/۲۶ - ۲۳:۵۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)