بعد از انقلاب ، ما بجای آشتی با هم دیگر و با سنت های دیرینه ی خود ، طبل جنگ و مخالفت با سنتهای سازنده و هویت بخش را داشتیم ، و نتیجه این شد که می بینید. حال پرسش این است که چه وقت و زمانی و با چه هزینه ی گزافی باید به خود بیاییم و اینقدر تیشه به ریشه سلامت ، سعادت ، سربلندی ، شرف و توسعه ی سبز ملت خود نزنیم؟ از اینکه عمری بجای تعامل و گفتگوی سازنده ، بجان هم افتادیم چه نسیبی بردیم؟ آیا غیر از این است که دود تمام این مشکلات پیش آمده به چشم همه ما رفته و می رود؟ آیا وقت آن نرسیده که به همت والای هم، ایرانی شادتر و سالم تری بسازیم؟انسان های اندیشمند از پتانسیل های موجود برای ساخت جامعه ای سالم و پویا تر و ایجاد همبستگی بین مردم یک مرزو بوم ، استفاده ی بهینه می کنند.
منظور من از مقدمه ی بالا این است. پدری یا مادری میمیرد .و پسری میماندبا مشکلات مراسمات سنتی که باید اجرا کند شما خودتان قضاوت کنید آیا انصاف است یکی وام بگیرد و یا قرض بگیرد و مراسمات را با بدهی تمام کند .
یکی دیگر از این مراسمات که پدر خانواده عروس ودامادو در میاورد گرفتن مراسم عروسی است . بیایید همفکری کنیم آیا نمی توان تغییر داد ؟
شما بگویید دوستان عزیز....