فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 2168


درباره من
عشقه باخ منده ، خزان وقتی باهار آختاریرام
الیم الدن اوزولوب ، دامن یار آختارئرام
باغبان ، آچ قاپئنی ، سایماکی من گول دیرم
هر گولی ایستمیرم ، اوزگولومی آختارئرام
ray ban 002 (milad3 )    

ههههههه

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۱/۲۲ ساعت 21:58 بازدید کل: 210 بازدید امروز: 196
 

بچه خواهر 4 سالم زنگ زده میگه دایی آقا جونینا شام اومدن اینجا , توام میای دیگه , منم چشام یه برقی زد گفتم نه دایی من فردا امتحان دارم , باید برم خونه , سر راه سری رفتم دنبال دوست دخترم بردمش خونه , تا درو وا کردیم دیدم کل خانواده تو حال وایسادن منتظر من , بچه خواهرم داره به مامانم میگه , " بفرما مامان جون , هی بگو پسر من اهل این کارا نیست , گفتم که این جونور و فقط من میشناسم "

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۱/۲۲ - ۲۱:۵۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
1 2 3


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)