فراموش کردم
رتبه کلی: 614


درباره من
نامم را پدرم انتخاب کرد!
نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم!
دیگر بس است!
راهم را خودم انتخاب خواهم کرد....


.
.
.

(v)
..
/
/
/



/ ./
.||. .||.


.

//
.||. ||.
.
.
.
.
O/
/
/



O
/
//



O
/
/



________




(..')/ ('..)
./. = ./.
_| |_ _| |_
________



YOU
**..***..***..*
*..**..**..

*..**..**..

*..**..**..

*..**..**..

*..**..**..


.
.
.
****
ــــــــ****
ــــــ****
ــــ****
ــ****
****
ــــــــــ****
ــــــــ****
ــــــ****
ــــ****
ــ****
****
ــــــــــ****
ــــــــ****
ــــــ****
ــــ****
ــ****
****
ــــــــــ****
ــــــــ****
ــــــ****
ــــ****
ــ****
****
.
.
.
.
: : : : :**. **
(..')/ ('..)
./. = ./.
_| |_ _| |_
________



.
.
.
.
.

..Heartstring
...Heartstring
....Heartstring
.....Heartstring
......Heartstring
......Heartstring
.....Heartstring
....Heartstring
...Heartstring
..Heartstring
..Heartstring
...Heartstring
....Heartstring
.....Heartstring
......Heartstring
......Heartstring
.....Heartstring
....Heartstring
...Heartstring
..Heartstring
..Heartstring
...Heartstring
....Heartstring
.....Heartstring
......Heartstring
......Heartstring
.....Heartstring
....Heartstring
...Heartstring
..Heartstring
..Heartstring
...Heartstring
....Heartstring
.....Heartstring
......Heartstring
......Heartstring
.....Heartstring
....Heartstring
...Heartstring
..Heartstring
..Heartstring
...Heartstring
....Heartstring
.....Heartstring
......Heartstring
......Heartstring
.....Heartstring
....Heartstring
...Heartstring
..Heartstring
..Heartstring
...Heartstring
....Heartstring
.....Heartstring
......Heartstring
......Heartstring
.....Heartstring
....Heartstring
...Heartstring
..Heartstring


..









...









..










..










...










..









...









..






Where the Sidewalk Ends






نه دلت می برد مرا نه صدات، خسته ام آه از تمام جهات دلخوشم به کدام راه نجات؟ من ِ زیر ِ کتاب ها مدفون
A Light in the Attic (mirhossein )    

رمان...

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۶/۱۱ ساعت 17:38 بازدید کل: 221 بازدید امروز: 176
 

تازگیا یک علاقه ی قلنبه شده ای به خواندن رمان پیدا کرده ایم!

چنان که از بامدادان تا شامگاهان می نشینیم یک رمان را میخوانیم یهو!

خدا را سپاس که خستگی را نیز آفرید!

وگرنه از شامگاهان تا بامدادان نیز می نشستیم یک رمان دیگر هم می خواندیم احتمالا!!

حالا این که بعدش انقدر چشم و چالمان در می آید که نمی توانیم درس بخوانیم مهم نیس که!!

مشکل اینجاس که انقدر پشت سر هم می خوانیمشان، قاطی می کنیم داستان ها را با هم!!

از دیروز هم هرچه می اندیشیم ، یادمان نمی آید الیزابت بنت تهش با آقای راچستر ازدواج کرد یا با گیلبرت بلایت!!!!

دست انتشارات افق درد نکند واقعا!

رمان ها را نصف می کند که در وقت صرفه جویی شود!!

بسیار لطف کرده "جین ایر" را به جای نصف، یک چهام کرده است تازه!!

شما هم که نظر نمی‌دهید اصلا !

این مطلب توسط اسماعیل مختاری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۶/۱۲ - ۱۵:۴۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)