میلادت مبارک فاتح جان

تولدت یه دنیا مبارک

امیدوارم بعد از این تو زندگیت به بهترینها برسی
زجر کشیدم و میکشم برای تهمتا، توهینا، حرفایی که زدن و رنجوندنت،
بدونِ اینکه بدونن، پشت هر حرف و کارت، یه نیت خوب میتونه باشه، حتی خودخواهانه
لیاقتت داشتنه یکی مثل خودت خوب، پاک، دوستداشتنیِ؛  هرکی ازت بد گفت تو رو نشناخت.
رفیق من، سنگ صبور غمهام .. اینقد خوبیات رو دوســـت دارم که هیچ بــدی ای ازت  بیاد نمیارم
خوبیات اینقد زیاده که ظاهره نوشتنش میتونه شبیه تظاهر باشه و فقط باید حبس شه تو سینه
نباید کسی بیشتر از این بفهمه تو چقدر میتونی عزیزی باشی و چقد میشه دوستت داشت؛
این روزا عجیــــب دنبال راهی برای برگشتن به  گذشته ام، و به هر شاعری میرسم،
میپرسم: کسی به گذشته بازگشته؟
 سلامتیت، شادیت، خوشبختیت، موفقیتت ، آرزومه

بقول شاعر؛ حتی بآ مــن نباشی

 دل بست به شعرِ شاعر و موهاشُ بافت

دل کند از عشقِ شاعرُ  موهاشُ کوتاه کرد 

f

jj مزاحِ اون روزا و ژلوفنِ این روزا

من تو را دوست داشتم
تو اما ...
بگذار حفظ شود آبروی دل
در سه نقطه ها...!

یکسال من خبر نداشتم و تو عذاب ها کشیدی

یکروز من فهمیدم و تو آزاد شدی؛ و یک عمر عذاب ها ... میکشم

مرد؛ کاش تویی وجود نداشتی

و من از جنسِ تویی از دست نمیدادم

نمیدانم تو هم قصد سفر داری یا دو چشم نگران میخواهی،  

بمان؛ نگرانت می مانم

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است

این غم انگیز ترین حالت غمگین شدن است

و من همچنان

از وقتی دل دادم

چمدان را دیـــدم ...

چقده تغییر! بمیرم برات، این روزا فقط برا یه زخمِ کوچیکِتِ

و این بیشتر از دل به کسی بستن بود [آیکنِ علاقه]

21 ماه، پایانِ خدمت 

محض اطلاع نوشت: توهمیشه خوبی، حتی اگه بد باشی،فاتح قلبم
پیوست پایانی: دلیل انتخاب آهنگ، یه علاقه ی دو طرفه به شعر و شاعر فراموش نشدنی