درباره من

دنیا مشتش رو باز کرد

شهیــدان گل بودند
و
ما پــــــــــوچ . . .



بعداً نوشت:

میدونم:
اومدی که بری
انتقام مادرتُ میگیری
یه روز قهرمان دل میشی

میدونم:
به تموم حرفات میرسم
چیزی که نمیخواستی میشم
یه روزی که دیر شده به خودم میام

میدونــــــــــم؛
زمانی جای خالیــتُ حس میکنم
که خیــــــــــــلی دیــــــــر شده . . .
چیزی که تو ظاهـــــراً میخواستـــی
هیچکدوم باطنـــاً نمیخواستیم . . .


خ/ن:
نگران قدر ندونستنامم؛ بَد نـــگرانم
اگه به شهـــادتت برسی . . . :ِ(  

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۵/۲۴ ساعت 03:28

کاربران آنلاین (0)