فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 474


درباره من
مهندسی بهره برداری نفت
مدیر فروشگاه بزرگ مبل ایران زمین
عارف رفیعی پور (mixer1 )    

شعر طنز....لایک دارها

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۴/۲۶ ساعت 23:21 بازدید کل: 183 بازدید امروز: 98
 

« ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود »

درد فراق و دوری اش تا در فلانم می رود !

 

می گفت مردی جاکشم ،از جاکشی هم سرخوشم !

زیراکه یار مهوشم ،با دوستانم می رود»!!

 

قزوینی ِرندو کلان ،می گفت آی مردم امان !

تیغ گرانی این زمان ، دارد به «کانم » می رود »!!

 

مرد دکانداری به ما ، می گفت شاگردم چرا

بادوستان ِ ناقلا ، پشت دکانم می رود »؟!!

 

من پیر مردی مردمی ،غرقیده ! در سردرگمی !

دارد برای خانمی ، از کف عنانم می رود !

 

دزدی که برده خانه ام ، آتش زده کاشانه ام

با «کارت» و با«یارانه» ام ،با آن ژیانم می رود !

 

زیبایی اش دیوانه وار ،او می رود من بی قرار

چون می شود «لگزوز»سوار ،انگار جانم می رود !

 

ای نازنین فورا بیا ،«تاکسی» نشد با «ون » بیا !

با یک خر ِتوسن بیا ،عمر جوانم می رود !

 

«سعدی »مکن با«اکبری »، هرروز حال و تک پری !

چون می روی بادلبری ، تاب و توانم می رود !!

این مطلب توسط رضا رضازاده بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)