عکس هایی که شاید هیچ وقت تکرار نشوند
گیتی متاع چون تواش آید گران بدست
بی تو هر لحظه از این درد دلم میگیرد
« شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل»
چه چشم روشنی ، فانوس راهم می شود امشب؟
ای نامه ای که پر شدی از دوست دارمت
پیوست میکنم به تو ایضا که عاشقم
کدام آغوش پر مهری پناهم می شود امشب
بر و دوش که آیا تکیه گاهم می شود امشب؟
شبم را شعر روشن میکند چون ماهتاب، اما
کدامین مهربان ، خورشید ماهم می شود امشب؟
دولت عشق امد و من دولت پاینده شدم
بدون شرح ...
بدون شرح...
می کشم بر تن پاک ورق نقاشی طرحی از لحظه نابی که کنارم باشی
می نشانم به لبت حالتی از خنده ناب که به آن خنده دوای شب تارم باشی
گوشه ای می زنم امضاء و کنارش تقدیم به تو عشقم که همیشه کس و کارم باشی