حتی اگر غزل به دلم پشت کرده است
این چارپاره را به تو تقدیم می کنم
تقصیر عشق نیست اگر واژه لج کند
من لال هم شوم به تو تعظیم می کنم
تو مسجدالحلال و غزل هم زیارت ات
این واژه ها به نیت تو شعر می شوند
در آستان تو همهء زائران ِعشق
با دست من ، به دعوت تو ، شعر می شوند
تکثیر تو به روی ورقهای این جهان
، از شرق تا به غرب ، لطافت نوشته است
یک گوشه از تمامی این دلنوشته ها
صد نامه ای که "پابلو" برایت نوشته است
مدیون تو ، "نزار" ؛ که با عاشقانه هاش
در چشم تو به بندر امنی رسیده است
"لورکا" ، دوباره ماه زده ، رأس 5 عصر
گیتار را شکسته ، به آتش کشیده است
من فکر می کنم همهء عاشقان تو
در شعرهای خود به تو تعظیم می کنند
من فکر می کنم که چرا لال مانده ام ؟!
من فکر می کنم ...
به تو تسلیم می شوم !
تسلیم می شوم که مرا منفجر کنی
در سطر سطر تب زدهء عاشقانه ها
فواره های خون غزلی تازه بشکفند
از رگ رگ ام دوباره بجوشد ترانه ها ...
ای بهترین غزل ! غزلی که نگفته ام!
این چارپاره را به تو تقدیم می کنم
تقصیر عشق نیست اگر واژه لج کند
من لال هم شوم به تو تعظیم می کنم
