این شعرها دیگر برای هیچکس نیست نه ! در دلم انگار جای هیچکس نیست
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست
حتی نفسهای مرا از من گرفتند
من مردهام در من هوای هیچکس نیست
دنیای مرموزیست ما باید بدانیم
که هیچکس اینجا برای هیچکس نیست
باید خدا هم با خودش روراست باشد
وقتی که میداند خدای هیچکس نیست
من میروم هرچند میدانم که دیگر
پشت سرم حتی دعای هیچکس نیست
همه پل های پشت سرم را ... خراب کردم از عمـــــــــــد ... !
راه اشتبــــــــاه را نباید برگشت...
کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه :
" حالت چطوره ؟ "
و تو جواب میدی " خوبم ! "
کسی باشه که محکم بغلت کنه و
آروم تو گوشت بگه :
" میدونم خوب نیستی..."