ناگهان در کوچه دیدم بی وفای خویش را باز گم کردم ز شادی دست و پای خویش را گفته بودم بعد ازین باید فراموشش کنم دیدمش وز یاد بردم گفته های خویش را (مهدی اخوان ثالث) ...
تاریخ درج: ۹۸/۱۱/۱۰ - ۱۶:۳۰ ( 21 نظر , 725 بازدید )

خیلی ها دوست دارند جای آدم معروف ها سیاستمدارها و یا دکتر ، مهندس ها باشند من اما دلم می خواهد جای کسی باشم که تو عزیزم صدایش می زنی…  ...
تاریخ درج: ۹۸/۰۹/۱۸ - ۱۲:۵۴ ( 33 نظر , 591 بازدید )

دلم نه عشق میخواهد نه دروغ های قشنگ نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر ادعا دلم یک فنجان قهوه داغ می خواهد یک دوست که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد … ...
تاریخ درج: ۹۸/۰۹/۰۴ - ۱۰:۳۴ ( 35 نظر , 616 بازدید )

به ما گفتند باید بازی کنید گفتیم با کی؟ گفتند با تیم دنیا تا خواستیم بپرسیم بازی چی ؟ سوت آغاز بازی رو زدن فقط فهمیدیم خدا تو تیم ماست بازی شروع شد و دنیا پشت سرهم به ما گل میزد ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم امتیازها برابر بود تو همین فکر بودم که خدا زد پشتم و خندید و گفت: نگران...
تاریخ درج: ۹۸/۰۳/۱۶ - ۲۰:۰۳ ( 24 نظر , 821 بازدید )

هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم خود خودت را یادت را اسمت را اما … فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه     لحظه ای در گذر از خاطره ها ناخودآگاه دلم یاد تو کرد خنده آمد به لبم شاد شدم گویی از قید غم آزاد شدم  ...
تاریخ درج: ۹۷/۱۲/۱۶ - ۱۳:۳۴ ( 24 نظر , 2276 بازدید )

حرف و درد دل تو جمعه ها میشه بغض میشه تنهایی میشه تا شب قدم زدن و بازهم آروم نشدن میشه دلتنگی عصرهاش  آخ که اگه پاییزم باشه و بارون بباره  اونوقت اگه دستات نباشه میشه شعرای من  ...
تاریخ درج: ۹۷/۰۹/۰۴ - ۱۰:۱۶ ( 29 نظر , 3412 بازدید )

«یک روز روان‌شناسان به سیم آخر زدند و حس کردند دیگر چیزی برای باختن ندارند؛ لذا به این نتیجه رسیدند که متولدین هر ماه دارای حداقل یک بیماری روانی هستند. بله متاسفانه با همین صراحت و وقاحت…» افسانه جهرمیان با همین مقدمه طنزی در «بی قانون» منتشرکرد. فروردین فروردی...
تاریخ درج: ۹۷/۰۸/۱۸ - ۱۳:۳۵ ( 28 نظر , 3237 بازدید )

دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند گفته بودم مردم اینجا بدند دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست آن عزیزت عهد و پیمانت شکست دیدی ای دل در خیابان یک یار نیست هیچکس در زندگی غم خوار نیست دیدی ای دل حرف من بیجا نبود از برای عشق اینجا جا نبود تو بهار عمر را دیدی چه شد زندگی را هیچ فهمیدی چه شد دیدی ای دل دوستی ها ...
تاریخ درج: ۹۷/۰۶/۰۲ - ۱۰:۴۲ ( 39 نظر , 2876 بازدید )

من که اصراری ندارم ... تو خودت مختاری ... یا بمان  یا که نرو  یا نگهت میدارم ...     آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری وقتی؛ آخر همه شعرهای من تو می آیی؛ و ته همه ی فنجان های تو من میروم !!  ...
تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۱۱ - ۱۲:۱۴ ( 26 نظر , 2755 بازدید )

شایعه نیست حتما بخونیناتفاق وحشتناکی که در بیمارستان میلاد تهران رخ داده .چند روز پیش یه دختره که پرستاره یه اتفاق وحشتناک براش میافته.یه پسره که دیابت داشته یکی دو ماهی میرفته پیش این که انسولین بزنه!اینم چون میبینه که پسره خیلی مظلومه تحویلش میگرفته.خلاصه پسره عاشق میشه .ی مدت دست از سر دختره بر ن...
تاریخ درج: ۹۷/۰۱/۲۴ - ۱۹:۴۶ ( 32 نظر , 2127 بازدید )