گفت و گو با فرهیختگان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی(1381)
قسمت دوم از گفتگو با آقای سیرانی
قسمت دوم از گفتگو با آقای سیرانی، قسمت اول در پست زیر قرار دارد:
http://www.miyanali.com/miyanehpix/44
- راهبردهای توسعه و تعمیق باورهای دینی و تزکیه ی دانش آموزان چیست؟
خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج
معلم یک الگوی اساسی دانش آموزان است از آنجا که تمام حرکات و سکنات معلم زیر ذره بین حساس دانش آموزان قرار می گیرد پس معلم بایستی مانند هنرپیشه ای ماهر باشد تا تصویر ذهنی که از خود در دانش آموزان ایجاد می کند درست و مثبت و منطقی باشد و تاثیر پذیری خوب و مطلوب خواهد بود معلم مانند معمار ماهری است که بجای ساختمانهای محکم شخصیت دانش آموزان را می سازد و این باید طوری باشد که در مقابل تاثیر پذیرهای منفی مقاومت کند پس معلم باید ایمان قوی و محکم داشته باشد و از تزکیه نفس برخوردار باشد و صاحب آن چنان کمالات و آراستگیهایی باشد تا الگوی مناسب برای دانش آموزان باشد و از وظایف اوست که عقیده و باورهای دانش آموزان را قوت بخشد و آنها را با قرآن و پیامبران و بزرگان دین و زندگی آنان آشنا سازد تا در صراط مستقیم قدم بردارند و بیراهه نروند.
ســحــرم دولــت بـیـدار بـه بـالـیـن آمــــــد گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدمی در کش و سر خوش به تماشا بخرام تا ببینی که نـگارت به چه آیـیـن آمــد
مــژدگــانی بـده ای خــلـوتــی نـافـه گــشای که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد
***
درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس
گـشته ام در جهان و آخـر کــار دلـبـری بـرگـزیـده ام کـه مـپرس
آنـچـنان در هــوای خـاک درش مـی رود آب دیـده ام کـه مـپرس
***
خــاک تـنـی را بـه آفتاب رساند اینست گران سنگ کیمیای معلم
معلم وقتی تقدس خود را حفظ خواهد کرد مثل کشورهای مترقی به او نگاه شود در غیر اینصورت جایگاه خود را از دست خواهد داد؛
ما بیغمان سست دل از دست داده ایـــم همراز عشق و همنفس جـــام باده ایم
بــر مــا بسی کـمـان ملامت کشیده انـــد تـا کـار خود زابــروی جــانــان گشاده ایم
ای گــل تــو دوش داغ صبوحی کشیـده ای مــــا آن شـقایقـیـم کــه بـا داغ زاده ایم
- بنظر شما چرا در جامعه ی ما تعداد اهل کتاب و مطالعه کم است؟
کتاب و کتابخوانی با درصد بیشتر آنچنانکه در کشورهای دیگر و پیشرفته متداول است در کشور ما از درصد بسیار کم برخوردار است و اگر بگوییم با توجه به درصد جمعیت کتابخوان نداریم سخنی به گزاف نگفته ایم زیرا که به کتابخوانی عادت نکرده ایم و نمی دانیم چه کتابی انتخاب بکنیم و چه کتابی را بخوانیم مخصوصاً دانش آموزان امروزی که با کتاب و کتابخوانی بیگانه شده اند و تمایل چندانی از خود نشان نمی دهند و به فرض اگر از دانش آموزی بپرسی که چند جلد کتاب خوانده ای سکوت اختیار می کند و از طرفی تشویق کم است و تبلیغ نمی شود و از طرف دیگر قیمت کتاب شاید به قول ناشران بسیار ارزان است اما با توجه به درآمد مردم گران است و بودجه شخص اجازه نمی دهد که هر از گاهی کتابهایی که عرضه می شوند بخرد و مطالعه کند چون که پول اضافی می خواهد و آن هم در توان مردم نیست و پولدارها نیز با کتاب و کتابخوانی میانه ای ندارند. دوستی داشتم که به انگلستان رفته بود می گفت : وقتی به قطار یا تراموا سوار می شدی، سه گروه نظر آدم را جلب می کرد یک گروه خواب آلود بودند و این نشان می داد که اینها از سرکار می آیند و خوابشان ناشی از خستگی است و گروه دیگر کتاب و روزنامه به دست بودند که از فرصت استفاده می کردند برای خواندن و گروه دیگر که نظاره گر بودند معلوم می شد که مسافرینی هستند که از کشورهای دیگر آمده اند پس باید در این آمر تلاش کرد و آموزش داد و تبلیغ نمود و تا به مرور زمان این نقیصه برطرف گردد.
- استاد نظر شما در خصوص کتاب های درسی چیست؟
البته من در آن حد نیستم که در این مورد نظر کاملتری بدهم چون که استادان من و خبرگانی هستند که در این سالها کار کرده اند و راهکارها را نیز بهتر می دانند اما با توجه به اینکه بنده نیز بالای سی و اندی سال که بیشتر در سطح دبیرستان خدمتگزاری کرده ام و هم اکنون نیز در دبیرستان غیر انتفاعی به تدریس ادبیات فارسی و کلاسهای کنکور مشغول می باشم تا آنجا که به خاطر دارم چندین بار کتابهای درسی عوض شده است اما کیفیت و محتوا چندان مطلوب نبوده است، بطوریکه محتوای کتابهای درسی نظام قدیم البته متون ادبی پربارتر از کتابهای فعلی بود شاید بگویند که آن روزها به سرآمد دوره ، دوره ساده نویسی است و مطالب باید در خور فهم دانش آموزان باشد و این درست است اما کتاب آئین نگارش داریم و این مسایل می تواند در آن مطرح شود بنظرم مطالبی از نظم و نثر آورده شود، که دانش آموز احساس کند که با متون ادبی سروکار دارد و برود کار کند و آن را مثل درس ریاضی بداند برای رفع این مشکل بهتر است چند تن از دبیران کارآمد و خبره و اهل فن از هر پایه در رشته های مختلف درسی انتخاب شوند و زیر نظر استادان و محققانی که از دانشگاهها دعوت می شوند کار کنند آن وقت بهترین کتابهای درسی تدوین خواهد یافت و این نظر بنده بود تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. با توجه به اینکه بودجه های هنگفت و هزینه های بسیار در این امر صرف می شود.
- به نظر شما چگونه می توان تقدس علم و عظمت معلم را به جامعه انتقال داد؟
معلمی یک هنر است و کسی باید خود را نامزد این شغل مقدس بنماید که واقعاً بدان عشق می ورزد. زیرا که مقدس ترین حرفه و شغل همانا حرفۀ معلمی است که امام نیز فرمودند ((معلمی شغل انبیاست)) واقعاً نیز چنین است اگر بدان معتقد باشیم این شغل از تقدس بیشتری برخوردار خواهد بود پیامبر اکرم (ص) فرمودند که ((انی بُـعثت معلما)) من معلم برانگیخته شدم و خود خدا نیز خود را در قرآن معلم مطرح کرده است ((علم الانسان ما لم یعلم)) و در این کار باید مصالح مادی و معیشتی حساب جداگانه داشته باشد بدین معنی معلم وقتی می تواند معلم واقعی و جامعه پسند باشد که نیازهای معیشتی او فراهم شود و آسوده خاطر گردد و به جهت عدم کفاف درآمد و تأمین مسایل زندگی به دنبال حرفه و شغل دیگر برود تا بساط زندگی خود را بچرخاند در این صورت نه تنها معلمی در بوتۀ فراموشی می افتد از تقدس نیز خواهد افتاد و ارزش و اعتبار خود را از دست خواهد داد. و زیان و ضررش از سود و نفع آن بیشتر خواهد بود و دانش آموزانی هم که تربیت می شوند کم مایه و تهی خواهند بود و حتی از فضایل و مکارم اخلاقی نیز به دور خواهند بود.
هست معلم پیمبری که به رتبت برتر از او نیست جز خدای معلم
- به نظر شما چرا امروز در آسمان علمی کشورمان ستارگانی مانند ابوریحان، فارابی و این سینا نمی درخشند؟
این یک سوال عمومی است که چرا با اینهمه پیشرفت علمی و فرهنگی که طی قرون و اعصار بدست آمده است و در میان اینهمه دانشگاهیان و حوزه های علمیه و این همه دبستان و دبیرستان که نزدیک به دو میلیون دانش آموز و دانشجو داریم چرا ستارگانی چون بوعلی سینا و فارابی و رازی دیگر پیدا نمی شوند و این جای تأسف است. بنظرم شرایط زمانی و مکانی را باید در نظر داشت با اینکه خواهند گفت که در دوران زندگی این دانشمندان امکانات کم بود و فاصله ها بیشتر بودند و مراکز علمی بسیار کم بودند بجز در بعضی از شهرهای بزرگ آن زمان مثل نیشابور، ری، اصفهان و بغداد و ماوراء النهر ، در صورتی که امروز چنین نیست امکانات بیشتر شده و فاصله های زمانی و مکانی بسیار نزدیک تر خصوصاً وجود رایانه ها و کامپیوتر و اینترنت که حلال مشکلات شده اند پس چرا؟
آنها علم را به خاطر خود علم می خواستند نه سود مادی و می خواستند که در دریای فیاض علم و معرفت غوطه بخورند و دانشمند شوند چنانکه در شرح ابوریحان بیرونی آمده است که در بستر بیماری افتاده است و با مرگ دست به گریبان است که مردی وارد می شود و با او سئوال و جواب می کند و پاسخ می شنود و چند لحظه دیگران جان به جان آفرین تسلیم می کند. ویا در شرح حال رازی آمده است که چون به دنبال کیمیاگری بود چشمانش ضعیف و کم شو شده بود پیش چشم پزشک می آید چشم پزشک او را معاینه می کند و جمله ای به جد یا به مزاح به او می گوید : که زکریا کیمیا این است ((علم پزشکی)) نه آن که تو به دنبالش هستی این جمله چنان در وجود او تأثیر می گذارد که به دنبال علم طب می رود و سرآمد می شود و کتابهای با ارزشی چون طب منصوری، الحصبة و الجدّری و ... نگارش می کند و داستانهای شیرین بسیاری که در شرح حال بزرگان ادب و دانشمندان دیگر آمده است. و دیگر این که شاید کمیت ها جای کیفیت ها را گرفته است و ما نمی توانیم چنین بزرگانی را ببینیم یا پرورش دهیم به امید روزی که ستارگانی چون بوعلی سیناها و رازی و فارابیها و . . . در جامعۀ مان تربیت شوند.
منبع :
مهر معلم 2
تاریخ چاپ : 1381
عکس : محمد علی جدید الاسلام
ناشر : سازمان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی - ستاد بزرگداشت مقام معلم
مطلب مرتبط : معلمان پیشکسوت و نمونه میانه