فراموش کردم
اعضای انجمن(177) همه اخبار و مطالب میانه صفحه اصلی انجمن شهـدای مـیـانـه میانه ای های مؤلف درباره میانه بهمراه جزئیات مقررات انجمنهای سایت
جستجوی انجمن
مدیر انجمن: مهدی عزیزی
اسماعیل مختاری (miyanehpix )    

گفتگو با جانباز شیمیایی میانه ای «علیرضا رضایی»

منبع : chemical-victims.com
درج شده در تاریخ ۹۰/۰۸/۱۸ ساعت 03:42 بازدید کل: 1485 بازدید امروز: 239
 

گفتگوی سایت اطلاع رسانی قربانیان سلاح های شیمیایی

 با جانباز شیمیایی میانه ای «علیرضا رضایی»؛

گزارش - لیلا عبادی -15/10/1389

نام: علیرضا رضایی   نام پدر: بابارضا     تاریخ ومحل تولد: 1348- میانه

تاریخ و محل اعزام: 1364- میانه           مدت حضور در جبهه: 2 سال

درصد مجروحیت: 30 درصد شیمیایی    محل سکونت: تهران

جانباز 30 درصد شیمیایی می گوید: بزرگترین و مهمترین مشکل جانبازان شیمیایی تهیه دارو است. برخی داروها در بازار کمیاب اند مخصوصاً داروهای اعصاب و روان. همچنین رفت و آمد در شهر شلوغ و آلوده تهران برای جانبازان مضراست.

علیرضا رضایی از روزهای حضورش در جبهه با شوق خاصی می گوید:
پدرم روحانی بود. دوران انقلاب خانه ما محل جمع آوری کمک های مردمی بود. من در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بودم و از همان زمان شور و شوق انقلابی در من وجود داشت.
زمانی هم که جنگ شروع شد پدرم به جبهه رفت؛ به دنبال او برادرم «محمد» راهی جبهه های حق علیه باطل شد.
خیلی دوست داشتم آنجا را از نزدیک ببینم، اما مادرم راضی به رفتنم نبود. دیگر طاقت ماندن نداشتم سال 64 بود که با دوستم داوود به بسیج محل رفتیم و داوطلبانه به جبهه اعزام شدیم.
بعد از پایان دوران آموزش به منطقه فکه، گروهان ادوات، گردان 407 امام سجاد ملحق و به عنوان نگهبان مشغول خدمت شدم. فرمانده گردان «سرگرد بشیری» بود.

این جانباز دلیر و شجاع هشت سال دفاع مقدس ماجرای شیمیایی شدنش را بیان می کند:

19 تیر ماه سال 65 در منطقه فکه نیروهای ایران عملیات گسترده ای را انجام دادند که موفقیت بزرگی در منطقه به همراه داشت. دو روز بعد دشمن برای اینکه بتواند شکست خود را جبران کند منطقه را بمباران شیمیایی کرد.
ساعت صبح 6 بود که از مقر نگهبانی به سمت سنگر رفتم. صبحانه را آماده و بچه ها را بیدار کردم. بعد از خوردن صبحانه صدای هواپیماها توجه ما را به خود جلب کرد.
از سنگر بیرون رفتیم، سه هواپیمای عراقی در ارتفاع پایینی از سطح زمین در حال حرکت بودند. بلافاصله چند بمب به منطقه انداختند و از آنجا دور شدند.
اول فکر کردیم بمب ها عمل نکرد ولی چند لحظه بعد راکت ها منفجر شد و دود سفید رنگی تمام فضا را پر کرد.
آن زمان اطلاعات زیادی درباره گازهای شیمیایی و اثرات آن نداشتیم. فقط ماسک زدیم و از منطقه دور شدیم. بعد از چند ساعت نیروهای امداد به منطقه آمدند.

وی ادامه می دهد:
اکثر بچه هایی که نزدیک بمب ها بودند همان جا به شهادت رسیدند. شرایط بدی بود، بدن همه شان سوخته بود و قابل شناسایی نبودند آنها را به معراج شهدا منتقل کردند.
ما هم به بیمارستان صحرایی منتقل شدیم آنجا دوش آب سرد گرفتیم. آرام آرام عوارض بیشتر می شد سوزش چشم، بدن و حالت تهوع امانم را بریده بود.
از آنجا با اتوبوسی که صندلی هایش را برداشته بودند به تهران اعزام شدیم. یک ماه در بیمارستان امام خمینی (ره) بستری بودم. چشمانم بیشترین آسیب را دیده بود. با تلاش پزشکان شرایطم کمی بهتر شد اما دیگر نتوانستم به منطقه برگردم.

از خانواده و نحوه گذران زندگی اش می پرسیم:
سال 69 با خانم «لیلا طالبی» ازدواج کردم و ثمره این زندگی مشترک دو فرزند به نام های «یوسف» و «حدیثه» است. هر دو محصل هستند.
منصفانه بگویم که همسران جانبازان شیمیایی ایثارگران واقعی هستند چرا که ما را با این شرایط و مشکلات تحمل می کنند.
همسر من زن صبوری است؛ او زمانی که مشکلات عصبی به سراغ من می آید فضای خانه را برایم آرام می کند و هیچ وقت از شرایط زندگی گله نمی کند.
بعد از جنگ تا سال 74 به کار خیاطی مشغول بودم اما از همان سال عوارض شیمیایی در بدنم نمایان شد و دیگرنتوانستم کار کنم.

رضایی خواسته ای هم از مسئولین دارد:
بزرگترین و مهمترین مشکل جانبازان شیمیایی تهیه دارو است. برخی داروها در بازار کمیاب اند مخصوصاً داروهای اعصاب و روان. با اینکه بنیاد هزینه این داروها را پرداخت می کند اما عمده ترین مشکل جانبازان تهیه این داروهاست. رفت و آمد در شهر شلوغ و آلوده تهران برای جانبازان مضراست.
من به عنوان یک جانباز شیمیایی از مسئولین انتظار دارم تا شرایطی را فراهم کنند تا جانبازان راحت تر بتوانند داروهای خود را تهیه کنند.

جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس در پایان می افزاید:
برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت می توانیم از مدارس و دانشگاه ها شروع کنیم. چرا که اگر فرزندان ما بدانند که چه اتفاقاتی در هشت سال دفاع مقدس افتاد و چه جوانانی در راه پیروزی مملکت به شهادت رسیده اند آن وقت است که می توانیم فرهنگ ایثار و شهادت را نهادینه کنیم.
بیان خاطرات از زبان بازماندگان جنگ تاثیر بسیار زیادی روی جوانان می گذارد.
متاسفانه فرهنگ سازی درستی درباره جانبازان شیمیایی در جامعه نشده است.
همه فکر می کند جانباز فقط کسی است که دستش قطع شده و یا پا ندارد. باید مسئولین تلاش کنند و درباره جانبازان شیمیایی در جامعه شفاف سازی کنند تا مردم بتوانند شرایط جانبازان را آگاهانه درک کنند.

 http://www.chemical-victims.com/DesktopModules/News/NewsView.aspx?TabID=3961&Site=chemical&Lang=fa-IR&ItemID=58112&mid=12547&wVersion=Staging

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۸/۱۸ - ۱۲:۲۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)