ترس تموم وجودمو برداشت که شاید منم یه روز مثل گل نیلوفر تنها بشم. سریع از کنار مرداب دور شدم.
حالا وقتی که میبینم خودم مرداب شدم
دنبال یه گل نیلوفر می گردم که از تنهایی نمیرم
و حالا می فهمم گل نیلوفر مغرور نیست اون خودشو وقف مرداب کرده...
تنهاترین ستاره ،غمگین ترین بهارم
من آنکَسم که جزغم ،دیگر کسی ندارم
من تک درخت پیرم ،خشکیده ام زِ ریشه
نمی دانم .. نمی دانم چه بود.. نمی دانم فرشته بود.. نمی دانم عشق بود.. نمی دانم چه بود.. می خواهم در اوج فریاد بزنم و بگوییم این حق من نبود... این آشفتگتی آخه مال من نبود.. آرزویم چیزه دگر بود.. اما افسوس طالعم نحس بود.. و او شد یک خاطره.. اما تنهایی هم عالمی دارد که این تنهایی بهترین برگ طالع من بود......
خط خطی های آبی مریم.م
این مطلب توسط موسی اصلانی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۷/۰۲/۳۰ - ۲۲:۰۶
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.