|
رتبه کلی: 1855
|
|
|
|
قشنگ
|
درج شده در تاریخ ۹۱/۰۳/۱۸ ساعت 15:32
بازدید کل:
478 بازدید امروز: 144
|
|
|
ميخواستن لره رو شكنجه روحي بدن، ميفرستنش تو يك اتاق گرد، ميگن برو يك گوشه بشين!
لره با هواپيما مياد تهران، تو فرودگاه به رفيقش ميگه: اگه ميدونستم اينقدر نزديكه با ماشين ميومدم
لره داشته با تمام وجود وضو ميگرفته و دستاشو محكم ميكشيده رو هم، ازش ميپرسن: چرا اينقدر محكم وضو ميگيري؟ ميگه: چني آرم وضو ميرم كه هيچ گوزي نتنِه باطلش كنه
يك شب تلوزبون فيلم سينمايي گذاشته بوده، تو فيلم مرده به زنش ميگه: شب بخير لورا. يهو تو لرستان ملت همه تلوزيون رو خاموش ميكنند، ميرن ميخوابن
بچه مثبته از لره ميپرسه: آقا ببخشيد... خيلي خيلي عذر ميخوام..شرمنده.. روم به ديوار.. اسمتون چيه؟! لره شاكي ميشه، ميگه: ايجو كه تو پرسيدي، اسمم انه!!!
لره داشته تو لسآنجلس قدم ميزده، يهو داريوش رو ميبينه، بدو بدو ميره جلو، ميگه: سلام آقا داريوش! داريوش ميگه: سلام هموطن! لره كف ميكنه، ميگه: اوووف! عجب كيفيتي!
لره با اتوبوس ميره تهران خيلي توي راه بوده
وقتي ميرسه به تــــهران ميگه من ديگه ايران برنميگردم
لره دوزاري سياه پيادا ميكنه، ميره تلفن عمومي گوشي رو برميداره، ميگه: الو آفريقا
دو تا لر ميرن سوراخ لاية اوزن رو بدوزن، خودشون ميمونن اونور
به يه لره ميگن خسته نباشي
ميگه اگه باشم چه گهي ميخوري
لره تو سينما وسط نشسته بوده ، دست ميكنه تو دماغش و
حسابي تميزش ميكنه اما نه دستمال داشته نه ميتونسته بلند
بشه به غل دستيش ميگه :
آقا لطفاً اينو دست به دست كن بمالش به ديوار
لره ميره توالت، بعد يك ربع با دهن خوني مالي مياد بيرون. رفيقش ميپرسه: چي شد فرهاد؟ لره ميگه: گي بگيرن، مسواكش خيلي بزرگ بي!!!
يه روز 4 تا لر سوار آسانسور ميشن هر كاري ميكنن آسانسور حركت نميكنه .... يه مرده با كت شلوار و سامسونت مياد دكمه آسانسورو ميزنه .... راه ميفته ... يكي از لرا ميگه : به افتخار آي راننده صلوات
لره شب عروسی به پسرش میگه: پسرم سفت ترین جای بدنتو بکن جایی که «
دخترا میشاشن صبح میبینه: کله پسره تو چاه فاضلاب گیر کرده
یه گونی پشکل میخرن بازش که می کنن یه لره از توش میپره بیرون میگن تو اینجا چکارمی کنی؟؟ میگه من جایزشم
به یه لره میگن تو شهر شما آدم معروف هست؟؟لره:آره سوفیا لره... جسیکا تی لر...لره و هاردی... تازاش هم یه مولکول کشف کردیم که اسمش اینه: کلر
لره بعد از2سال ازسربازی برمیگرده،تو کوچه داداشش رو می بینه که ریشش بلند شده و خیلی ناراحته،ازش می پرسه چی شده چرا ناراحتی،داداشش چپ چپ
نگاهش می کنه وجواب نمیده.میره درخونه اون یکی داداشش رو می بینه که
اون هم با ریشهای بلند وقیافه ناراحت نگا نگاهش میکنه،خیلی نگران
میشه،می پرسه چه اتفاقی افتاده؟بابا طوری شده.اونم محلش نمیزاره.میره
تو خونه باباشو می بینه که ریشش حسابی بلند شده وخیلی ناراحته میگه من
می دونم که نه نه طوریش شده باباش با عصبانیت میگه پدرسوخته موقعی که
داشتی می رفتی خدمت ریش تراش رو کجا بردی
لره میاد تهران می بینه همه لباس آستین کوتاه پوشیدن تعجب می کنه می گه اوا پس اینا چه جوری دماغاشونو پاک می کنن
از یه لره میپرسند: کدوم برنامه تلویزیون رو بیشتر از همه دوست داری؟ میگه: پیام بازرگانی! میپرسن: چرا؟ میگه: چون بینش سریال پخش میکنند!
به لره می گن اگه آب نبود چی می شد؟ می گه ما شنا یاد نمی گرفتیم در نهایت خفه می شدیم می مردیم
نظر فراموش نشه!
:: موضوعات مرتبط: جوک لری ن : سید حامد حسینیت : جمعه بیست و دوم مرداد 1389نظر دهید
قالب وبلاگ |
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۳/۱۸ - ۱۵:۳۲ |
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
|
|