سلام دوستان
ممنون از جملاتی که برام نوشتین
این مطلبم تقدیم به همتون
خدایا آنگونه مرا زنده بدار که نشکند دلی از زنده بودنم,
و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم...
ای ساحل نجات کجا جویمت که من / چون کشتی شکسته به طوفان فتاده ام / تا رفته ای چو باد بهار از کنار من / چون گرد باد سر به بیابان نهاده ام ***
اگر مجبور باشم انتخاب کنم بین دوست داشتنت یا نفس کشیدن؛ از آخرین نفسم استفاده می کنم تا بهت بگویم دوستت دارم
درجوانی حاصل عمرم گذشت درخواب مستی
آنچه باقی مانده بود آن هم پریشانی گذشت
می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده
همت اگر پای به میدان شود ..........گوی فلک در خم چ.گان شود
همت اگر سلسله جنبان شود.......... مور تواند که سلیمان شود
What Ive felt / what Ive known / never shinend through in what Ive shown / never be / never see / wont
see what might have been
What Ive felt / what Ive known / never shinend through in what Ive shown/ never free /never me so Idub
thee unforgiven
یاری که داد برباد،آرام وطاقتم را
ای وای اگر نداند،قدرمــــحبتم را
روی فرش دلم جوهری از عشق تو ریخت، آمدم پاک کنم بدتر شد! خلاصه با اون عشقت گند زدی به فرش ما رفت
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت شرح حال مشتاقی
همیشه دلتنگی ب خاطر نبودن کسی نیس...
گاه ب علت حضور کسی در کنارت است ک حواسش ب تو نیس
خدایا به ما اندکی نفهمی عطا کن تا راحت زندگی کنیم مردیم از بس فهمیدیم و به رو خودمون نیاوردیم
خُـوشبختـــــــــــــــــ ــــی
یَعنـــــــی قَـلــب مـــــادَرتـــ بتـپـــد...
هَـمـیـن!!!
همه چیز گاه اگر کمی تیره می نماید ...
باز روشن می شود زود،
تنها فراموش مکن این حقیقتی است:
بارانی باید تا که رنگین کمانی برآید!!
و لیموهایی ترش ، تا که شربتی گوارا فراهم شود!!
و گاه روزهایی در زحمت،
تا که از ما، انسان هایی تواناتر بسازد؛
خورشید دوباره خواهد درخشید، خیلی زود
و تو خواهی دید ...
از من که گذشت
اما
به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن
تا از همان اول
فکری به حال جای خالیت بکند. ..
ای غم ، تو که هستی از کجا می آیی؟
هر دم به هوای دل ما می آیی
باز آی و قدم به روی چشمم بگذار
چون اشک به چشمم آشنا می آیی . . .
دلم یک شب آروم میخواهد
با آهنگی رومانتیک
چند دانه شمع
و یک عالمه تو
برهنه می آئیم برهنه می بوسیم برهنه می میریم با این همه عریانی هنوز قلب هیچکس پیدا نیست ....
انسان های بلند همتی هستیم!
عکس شهدا را میبینیم و عکس شهدا عمل میکنیم!
حرف از صداقت شد صدا قطع شد
عاشق اولیپ یورغانوا یاسدیغیم
رفیق بی کلک مادر
در صفحه ی دوستی نقش خطی است که جز عاشقان ترجمه ی آن نخوانند و در خلوتگه ی دوستی میان دوستان رازیست که جز عارفان ندانند و در نگارخانه ی دوستی رنگیست از بی رنگی که جز والهان مشتاقان نبینند
می روم بر بام دنیا تا زنم فریاد دل
می روم آنجا که گویم بر فرازش راز دل
دختری از پسری پرسید : آیا من نیز چون ماه زیبایم ؟
پسر گفت : نه ، نیستی
دختر با نگاهی مضطرب پرسید : آیا حاضری تکه ای از قلبت را تا ابد به من بدهی ؟
پسر خندید و گفت : نه ، نمیدهم
دختر با گریه پرسید : آیا در هنگام جدایی گریه خواهی کرد ؟
پسر دوباره گفت : نه ، نمیکنم
دختر با دلی شکسته از جا بلند شد در حالی که قطره های الماس اشک چشمانش را نوازش میکرد
اما پسر دست دختر را گرفت ، در چشمانش خیره شد و گفت :
تو به انداره ی ماه زیبا نیستی بلکه بسیار زیباتر از آن هستی
من تمام قلبم را تا ابد به تو خواهم داد نه تکه ای کوچک از آن را
و اگر از من جدا شوی من گریه نخواهم کرد بلکه خواهم مرد
آغلامازدیم زمان آغلاتدی منی
بیر یوخ اولموش گومان آغلاتدی منی
ظن ائدیردیم چوخ اولسا یارالار
یارالار آغریسینی آنجاق یار آلار
بیلمزدیم اوره یی یار یارلار
بیلمه مزلیگی یامان آغلاتدی منی
بعضیا رو تو زندکیمون انقد بزرکشون میکنیم که اخرش رو سر خودمون خراب میشن.......والا
زندگی آب رروانیست روان میگذرد /آنچه تقدیر من وتوست همان میگذرد
گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم زدستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
تو میروی و من فقط نگاهت میکنم،
تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم،
بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم
اما برای تماشا ی تو
همین یک لحظه باقی است.
کجا باید رفت؟.....
از که باید پرسید؟!!!
واژه عشق و پرستیدن چیست؟
جان اگر هست چرا در من نیست؟
من که خود می دانم ..
راه من راه فناست
قصه عشق فقط یک رویاست....
اه ای راه سکوت...
اه ای ظلمت شب....
من همان گمشده ی این خاکم
به خدا عاشق قلبی پاکم
همه جارا
گشتم وعاشق نشدم
تو چه بودی که
تورا دیدم و
دیوانه شدم
دستت را بیاور
مردانه و زنانه اش را بی خیال
دست بدهیم به رسم کودکی
قرار است هوای هم را / بی اجازه داشته باشیم ...!
مال محمد دیگه سفارشی شد بخاطر اصرارش
به بعضیا باس گفت:
اینقد کلاس میذاری
زنگ تفریحم داری؟
**************
دوســت عــــزیــــز لطفـــــاً شــــاخ نــشـــــو
ایـنجــــا گـــــاوداری نـیســـــت
**************
زیاد گندشو دربیاری ساعت 9 میذارمت دم در...
گفتم درجریان باشی...
***************
درسـتــه جـــواب ابـــلهــــا " خــامـوشیــــست "
ولــــ بــعضــــ مـــواقــــع شمــــا
بـــز هنشـــو صـــــاف ـــ تـــا " روشـن " شــــ!!!
دیگر برو ز پیش من ای یار فتنه جو
بس گریه ها که نکردم به پای تو
بس ناروا که شنیدم برای تو
راحت شدم از آن همه نیرنگ و آن فریب
بگذر کنون تو از منو صیدی دگر بجوی
روم بجای دگر،دل دهم به یار دگر
به دیگری دهم این دل که خواه کرده توست
که چون یار دگر دارد اعتبار دگر
خدایا یک مرگ بدهکارم و هزار ارزو طلبکار
خسته ام یا طلبت را بگیر یا طلبم را بده!
چقدر خوشحال بود شیطان زمانی که سیب را چیدم...
گمان میکرد فریبم داده...
نمیدانست تو پرسیده بودی:
مرا بیشتر دوست داری یا بهشت را!!
وقتی که تکیه گاه کسی باشی نباید پات سُر بخوره ،
نه اینکه بترسی که خودت زمین می خوری ، نه
بترسی از اینکه کسی که به تو تکیه کرده زمین بخوره و بشکنه
دلــــــم که گـرفته باشــد با صـــدای دستــــفـــروش دوره گـــرد هـــم گریه میــــکنم ، چه برســـد به مــــــــرور خاطــــــرات با هـــم بودنمــــــان....
آغاز هر روز شروع دوباره برای آموختن است آغازی برای تکاندن غبار از دل
و نشاندن غنچه های محبت و عشق
پس شروع دوباره زندگی بر تو مبارک . . .
ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی...
نه طوطی باش که گفته دیگران را تکرار کنی
نه بلبل باش که گفته خود را هدر دهی.....
امشب به قصه ی دل من گوش میکنی
فردا چو قصه،مرا فراموش میکنی........
ارزش رفیق برایم انقدرهست که حاضرم برای قدم هایش پل عبورشوم
حتی اگرنگاهش برای لحظه ای به زیرپایش نیوفتد
این هدیه را اگر نپذیری کجا برم
جان است جان! اگر تو نگیری کجا برم
یار عزیز! یوسف من کم تحمل است
این برده را برای اسیری کجا برم
بخت مرا سیاه چو گیسوی خود مخواه
موی سفید را سر پیری کجا برم
ای قلب زخم خورده ی بیمار، من تو را
گر پیش پای دوست نمیری کجا برم
جان هدیه ای ست پیشکش آورده از خودت
این هدیه را اگر نپذیری کجا برم
یک جایی می رسد که انسان دست به خودکشی میزند...
نه اینکه تیغ بردارد و رگش را بزند...
نه!!!
قید احساسش را میزند!...
سربه هوانیستم
اماهمیشه چشم به آسمان دارم
حس عجیبی است دیدن همان آسمانی که
شاید توچند لحظه پیش به آن خیره شده باشی
............
اگر آمدی
به دلت بد نیار
شهر همان شهر است
کوچه همان کوچه
خانه همان خانه
تنها من،
کمی مرده ام .
همین...!!!
بزن به سلامتی حرفهای دلت که به کسی نگفتی....
بزن به سلامتی اینکه کوه درد بودی ولی دم نزدی.....
بزن به سلامتی تنهایی هات ولی تنهایی رو دوست نداشتی...
بزن به سلامتی ارزوهایی که نتونستی لمسشون کنی.....
بزن به سلامتی عشقی که طالعش به اسمت نبود ولی هنوزهم دوسش داری....
بزن به سلامتی شبهایی که تو تنهاییهات گریه کردی ولی نمیدونستی برای چی....
بزن به سلامتی دوست و ادمهایی که از پشت خنجر زدن...
هنوز مست نشدم نگاه می کنم به انتهای شیشه و اخرین پیکم ولی هنوز حرف دارم..
دوستانی که عکس خودشون رو توی مطلب نمیبینن لطفا جمله ی رو توی نظرات برام بنویسن تا جمله ی شما رو هم به مطلب اضافه کنم لطفا دقت کنین تکراری نباشه
یه خواهشم دارم چند نفر مطلب رو لایک کنن تا بره صفحه اول تا همه ببینن
حسام مقدم