فراموش کردم
اعضای انجمن(447) شعری تکان دهنده درباره امام زمان حضرت مهدی عدالت و لطف خدا پیامبر اکرم : توبه زیباست ولی در جوانی زیباتر قدرت بدنی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در جوانی بی حسین احساس پیری میکنم ارتباط با مدیریت انجمن مذهبی
جستجوی انجمن
مقاومت حزب الله. (mogavemat110 )    

خاطره ای از شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی...

منبع : http://www.khadem-shohada.ir
درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۰۲ ساعت 10:53 بازدید کل: 193 بازدید امروز: 192
 

وقتی مترجم گفت حسین ایرانی است!

شهید بیضایی در ۲۳ دی ماه برای چندمین بار به جبهه برگشت اما ۴ روز بعد در روز ولادت باسعادت پیامبر اعظم(ص) به آرزوی دیرینه‌اش رسید، همراه با ملائک حرم به‌سوی آنها پرواز کرد و نامش در دفتر فدائیان حرم زینب(س) ثبت گردید و کربلایی شد.

 

«یادی از پروازگر باغ شهادت» عنوان خاطره یکی  همرزمان شهید محمودرضا بیضایی است که تسنیم منتشر کرده و آن به‌شرح ذیل است:


اولین بار محمودرضا را اواخر تابستان در حوالی حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) دیدم و با او آشنا شدم. رفتار و کردار او را که مشاهده می‌کردم مرا به فکر وا‌داشت که چگونه او و دوستان جوانش بعد از گذشت نزدیک سه دهه از سال‌های دفاع مقدس و عصر امام خمینی(ره)، همانند خط‌شکنان عملیات‌های فتح سوسنگرد و خرمشهر با ایمان و انگیزه قوی و شجاعت وصف ناشدنی در حمایت از اسلام و انقلاب اسلامی و دفاع از حریم اهل‌بیت(ع) مردانه ایستاده و مرگ را به بازیچه گرفته‌اند.

محرم در راه بود، قرار شده بود که با عملیات‌هایی اطراف حرم بی‌بی (سلام الله علیها) از اشغال دشمنان اسلام پاک‌سازی شده تا مردم محرم امسال بتوانند به‌راحتی و در امنیت کامل، در ایام شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عزاداری نمایند. محمودرضا نیز مانند بقیه برای شروع عملیات لحظه شماری می‌کرد، خیلی خوشحال به نظر می‌رسید. با شادی فوق‌العاده‌ای از حضورش بر بالای گلدسته‌های حرم جهت شناسایی دشمن تعریف می‌کرد و عکس‌های نابی که از حرم مطهر و گنبد و بارگاه حضرت زینب(س) برای خود تهیه کرده بود.

یادم می‌آید در مرحله سوم عملیات آزادسازی مناطق غرب حرم مطهر عملیات تا شب ادامه پیدا کرد، مدافعین حرم با مشکل کمبود نیرو برای ادامه عملیات مواجه شده بودند، محمودرضا به آنها گفته بود: من به‌همراه پنج نفر دیگر داوطلبان حاضرم کار دفاع از منطقه هم‌جوار نیروها را تا صبح به‌عهده بگیرم تا امنیت منطقه جدید متصرفی تأمین شده و عملیات متوقف نشود. این در حالی بود که محمودرضا و همرزمان عراقی‌اش از صبح مشغول عملیات و بسیار خسته بودند. کاری بود که باور قبول انجام آن ناشدنی بود. فرمانده منطقه از این پیشنهاد بسیار تعجب کرد و با حالتی خاص گفت: مگر می‌شود؟! مترجم به او گفت: حسین ایرانی است! یعنی اینکه ایرانی‌ها با بقیه فرق داشته و شجاعت فوق‌العاده‌ای دارند. فرمانده عرب سرش را به‌علامت رضایت تکان داد و گفته‌ او را تصدیق نمود.

وقتی به آن شهید خیره می‌شدید و رفتارش را زیر نظر می‌گرفتید، روحیه و شجاعت بچه‌های خط‌شکن عملیات کربلای۵ را در او می‌دیدید، همیشه خندان بود و تبسم به چهره داشت. احترام خاصی به همرزمانش به‌خصوص پیشکسوتان می‌گذاشت.
این اواخر به‌طور مرتب او را می‌دیدم. پیگیری و تلاش بسیار جدی‌ای برای شناسایی منطقه دشمن و آماده سازی منطقه جهت عملیات داشت. دلش می‌خواست زودتر عملیات شروع شود و اطراف حرم نورانی عقیله بنی‌هاشم، حضرت زینب(س) از لوث وجود حرامیان پاک شود، روز عملیات هم در خط او را به‌همراه شهید حسین مرادی دیدم. هر دو مثل همیشه خندان و پرنشاط و فعال بودند. با تعداد دیگری از رزمندگان داوطلب مدافع حرم مطهر از دیگر کشورها روی زمین نشسته و مشغول صحبت و احتمالاً هماهنگی‌های لازم برای ادامه عملیات بودند. درگیری با تروریست‌های کافر به‌شدت ادامه داشت و آتش رزمندگان روی مواضع آنان باریدن گرفته بود. ساعتی بعد حسین مرادی در حین درگیری با دشمن هدف تک‌تیرانداز دشمن واقع و به‌شدت مجروح شد.حسین ۲ هفته بعد در جوار حرم مطهر ام‌المصائب، حضرت زینب(س) پر کشید و هم‌پرواز شهدا کنار ملائک جنت شد.

بعد از عاشورا به مرخصی آمده بود، تلفنی احوالش را پرسیدم، می‌گفت: بچه‌هایی که مرخصی آمده بودند، اکثراً برای عملیات به سوریه برگشتند اما او چند روزی دیگر برمی‌گردد. انگار برای بار آخر و دیدن خانواده و کوثر، کودک معصوم شیرخوارش آمده بود، ولی برگشتنش طول کشیده بود، مثل اینکه می‌خواست همه را سیر ببیند و خداحافظی کند آن‌وقت برود.

 پدر بزرگوار شهید حسین مرادی می‌گفت: نصرتی به‌تازگی به منزلشان سر زده بود و از آنها که حدود ۲ ماهی از شهادت فرزندشان در همان عملیات زینبیه می‌گذشت، احوال‌پرسی کرده بود. شاید دلش می‌خواست از خانواده همرزم دیگرش شهید محمد جمالی هم در کرمان دیدن کند اما آدرسی از او نداشت. شهید جمالی با محمدرضا با هم در عملیات آزادسازی منطقه زینبیه حضور داشتند. شهید جمالی در یک صبح زود در مرحله دوم عملیات آزادسازی منطقه زینبیه کنار شهید بیضایی عاشورایی شد و پاداش حضور مخلصانه‌اش در جبهه‌های دوران دفاع مقدس را کنار حرم بی‌بی(س) از خدا گرفت.

شهید بیضایی در ۲۳ دی ماه برای چندمین بار به جبهه برگشت اما ۴ روز بعد در روز ولادت باسعادت پیامبر اعظم(ص) به آرزوی دیرینه‌اش رسید، همراه با ملائک حرم به‌سوی آنها پرواز کرد و نامش در دفتر فدائیان حرم زینبی ثبت گردید و کربلایی شد. یاد و خاطره‌اش برای همیشه در دل‌های همه مشتاقان و فدائیان حرم حضرت زینبی زنده و جاوید خواهد ماند.

همرزم شهید محمودرضا بیضایی

این مطلب توسط سعید کریمی. بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۱۲/۰۲ - ۱۲:۳۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)