فراموش کردم
رتبه کلی: 839


درباره من
محمد سعدي هستم. متولد 1369
دانشجوي مديريت صنعتي مقطع كارشناسي.
عاشق مطالب مدیریت و روانشاسي و مشتاق تبادل اطلاعات.
اينم آدرس ايميلمه:
m_parsi69@yahoo.com
mehraboonmem@yahoo.com
وبلاگم شخصی من:
m-sadi-manager.blogfa.com
**********************
بسترم؛
صدف خالی یک تنهایی است...
و تو چون مروارید...
گردن آویز کسان دگری...
محمد سعدی. (mohamad-sadi )    

گدای نابینا

منبع : http://m-sadi-manager.blogfa.com/
درج شده در تاریخ ۹۱/۰۵/۲۲ ساعت 18:55 بازدید کل: 1502 بازدید امروز: 260
 


Upload Music

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو نوشته شده بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت، نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.عصر آنروز، روز نامه نگار به آن محل برگشت، و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدم های او، خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته، بگوید که بر روی آن چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می شد:


امروز بهار است، ولی من نمی توانم آنرا ببینم !!!!!


وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید، استراتژی خود را تغییر بدهید؛ خواهید دید بهترین ها ممکن خواهد شد؛ باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل، فکر، هوش، و روحتان مایه بگذارید؛ این رمز موفقیت است.... لبخند بزنید!

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۵/۲۲ - ۱۸:۵۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)