تحقیقات نشان می دهد که زبان مادری کودکان دو زبانه در رشد شخصیتی و آموزش آنها نقش بسیار مهمی ایفا میکند. جرئیات بیشتر درباره ی یافتههای این تحقیق چنین است: دو زبانگی تاثیر مثبت بر فرایند زبانی و رشد تحصیلی دانش آموزان دارد. وقتی دانش آموزان در دوره ی ابتدایی توانایی هایشان را در دو یا چند زبان بپرورانند، شناخت عمیق تری نسبت به زبان و چگونگی استفاده ی مؤثر از آن را کسب می کنند. اگر آنها در فرایند یادگیری هم زمان هر دو زبان بیشتر تمرین کنند، مخصوصا وقتی سطح سواد را در هر دو مورد رشد دهند، در حقیقت می توانند هر دو زبان را نظم داده کنار هم گذاشته و با هم مقایسه کنند. بیش از 150 تحقیق انجام شده در طول 35 سال گذشته بر آنچه فیلسوف آلمانی، گوته، اظهار داشته است صحه می گذارد: کسی که فقط یک زبان می داند، در واقع با آن زبان آشنایی کامل ندارد. همچنین تحقیقات نشان می دهد که دانش آموزان دو زبانه، از طریق زبان های مختلف، در پردازش اطلاعات انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان می دهند. میزان رشد زبان مادری دانش آموزان، مسلما باعث رشد بیشتر زبان دوم آنها می شود. دانش آموزانی که با پایه ی قوی در زبان مادریشان وارد مدرسه می شوند، در یادگیری دروس زبان مدرسه توانایی بیشتری از خود نشان می دهند. والدین و سرپرست های کودکان ( مثلا پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها) اوقاتی را با بچه ها می گذرانند، داستان تعریف و یا با آنها دربارهی موضوعات مختلف بحث می کنند، در نتیجه دایره ی لغات و مفاهیم زبان مادری کودکان تقویت شده و وقتی با آمادگی کامل برای یادگیری زبان دوم وارد مدرسه شوند، از نظر آموزشی موفقتر هستند. دانش و قابلیت های آنها در زبان مادری که در خانه یاد گرفته اند به زبانی که در مدرسه می آموزند، منتقل می شود. از نقطه نظر رشد آنها در مفاهیم و مهارت های اندیشه، هر دو زبان لازم و ملزوم یکدیگرند. انتقال زبان می تواند به دو صورت انجام گیرد: در مدرسه از زبان مادری حمایت شده (به طور مثال در برنامه ی آموزشی دو زبانه)، مفاهیم، زبان و مهارت های یادگیری که کودکان از زبان اکثریت آموخته اند به زبان خانه منتقل شود. در نتیجه وقتی محیط آموزشی به کودکان اجازه ی دسترسی به هر دو زبان را دهد، دو زبان همدیگر را حمایت می کنند. حمایت از زبان مادری در مدرسه نه تنها زبان مادری که توانایی های دانش آموزان را در یادگیری زبان مدرسه رشد می دهد. این یافته با توجه به یافته های قبلی غافلگیر کننده نیست، یافته هایی مانند: الف - دو زبانگی دانش آموزان را با اصول زبانشناسی آشنا می کند. و ب- قابلیت های هر دو زبان به طور چشمگیری به هم مربوط و یا لازم و ملزوم یکدیگرند. در صورتی که زبان مادری در مدرسه به طور موثر تدریس شود، عملکرد دانش آموزان دو زبانه بهتر شده و سطح سواد آموزی در آن زبان افزایش می یابد. بر عکس، وقتی برای نادیده گرفتن زبان مادریشان تشویق شوند، رشد آنها کند و شالودهی ذهنی و شخصیتی شان نیز برای یادگیری خدشه دار می شود. صرف اوقات آموزشی برای زبان اقلیت(مادری) در مدرسه هیچ آسیبی به رشد آکادمیک دانش آموزان در زبان اکثریت (رسمی) نمی رساند. تنی چند از متخصصین تعلیم و تربیت و والدین به برنامه های آموزشی دو زبانه یا تدریس زبان مادری شک داشتند، زیرا نگران بودند که در اجرای این برنامه ها زمان بسیاری صرف شود. برای مثال، در برنامه ی دو زبانه که 50 درصد وقت صرف تدریس به زبان مادری و 50 درصد به زبان اکثریت است، به یادگیری زبان اکثریت لطمه وارد می شود؟ یکی از یافته های بدیهی تحقیقات آموزشی که در بسیاری از کشورهای جهان اجرا شده، نشان می دهد که برنامه های عملی کارآمد دو زبانه می تواند سطح سواد و آگاهی را در زبان اقلیت بدون هیچ تاثیر منفی در پیشرفت زبان اکثریت دانش آموزان افزایش دهد. برای مثال در اروپا، در بلژیک، برنامه ی فویر که توانایی های آموزشی و تکلم دانش آموزان را به سه زبان ( زبان مادری، هلندی و فرانسه) در دوره ی ابتدایی شکوفا کرده، بیانگر مزیت های آموزش به دو یا سه زبان است. از یافته های تحقیقاتی مذکور، می توان متوجه چگونگی رخ داد آن شد. وقتی در مدرسه دانش آموزان دروس را به زبان اقلیت هم یاد بگیرند (برای مثال زبان مادری)، فقط این زبان را در سطح محدود فرا نمی گیرند. آنها مفاهیم و مهارت های عقلانی را که کاملا به توانایی آنها در کارکرد زبان اکثریت مربوط است یاد می گیرند. دانش آموزانی که می توانند ساعت را به زبان مادریشان بگویند، مفهوم زمان را به خوبی درک کرده اند و برای گفتن ساعت به زبان دوم دیگر نیازی به یادگیری دوباره ی مفهوم زمان ندارند؛ آنها برای قابلیت عقلانی که قبلا فرا گرفته اند، کافی است به سادگی قالب های جدید و یا « ساختارهای ساده » را جایگزین کنند. همچنین در مراحل پیشرفته تر، مهارت های آموزشی و آکادمیک مانند تشخیص ایده ی اصلی از جزئیات فرعی یک داستان یا مقاله، شناختن علت و معلول، تمییز حقیقت از نظریه، تنظیم توالی حوادث یک داستان یا روایت تاریخی از طریق زبان منتقل می شود. زبان مادری آسیب پذیر است و به آسانی در اوایل دوران مدرسه خدشه دار می شود. برای بسیاری از مردم شگفت انگیز است که کودکان دو زبانه در اوایل دوران مدرسه چقدر سریع مهارت های گفتاری را از زبان اکثریت « جذب می کنند » ( ولی برای کسب مهارت های آکادمیک پروسه زمانی بیشتری طول می کشد). متخصصین تعلیم و تربیت اغلب از این که دانش آموزان چقدر سریع می توانند تواناییشان را در به کارگیری زبان مادریشان، حتی در محیط خانه، از دست دهند، آگاهی کمتری دارند. میزان و سرعت از دست دادن این توانایی بستگی به تجمع خانواده در گروه زبانی خاص دارد. اگر در بیرون از مدرسه زبان مادری به طور گسترده ای استفاده شود، این زبان در میان بچه ها کمتر از بین می رود. و یا اگر جایی برای ارتباطات زبانی متمرکز و مناطق خاصی برای « اسکان » وجود نداشته باشد، آنها توانایی ارتباط با زبان مادریشان را در طول 2 یا 3 سال بعد از مدرسه از دست می دهند. آنها ممکن است مهارت های ادراکی را حفظ کنند اما هنگام صحبت با همسالان و خوهران و برادران و در جواب دادن به والدینشان از زبان اکثریت استفاده کنند. وقتی آن بچه ها بزرگ شوند، جدایی زبانی بین والدین و فرزندان به شکاف عمیق عاطفی تبدیل می شود. با نتایج قابل پیش بینی دانش آموزان نسبت به هر دو فرهنگ مدرسه و خانه بیگانه خواهند شد- بحران هویت. برای کاهش میزان از دست دادن زبان، والدین باید تدابیر زبانی خانگی قوی اعمال کنند تا فرصت های زیادی برای وسعت بخشیدن به کاربرد زبان مادری برای بچه ها فراهم آید. مواردی همچون ارتباط با زبان مادری، بازی های گروهی، رفتن به کشور مبدا و .... معلم ها می توانند به دانش آموزان در حفظ و رشد زبان مادریشان کمک و ارزش دانستن یک زبان بیشتر را به آنها منتقل کنند. برای مثال برنامه هایی همچون موارد زیر در کلاس اجرا کنند: الف- با ارزیابی و تجلیل از دانش آموزان دو زبانه در کلاس، آگاهی آنها را نسبت به اهمیت زبان بالا برند. ب- هر روز یک دانش آموز لغت خاصی را از زبان مادریاش در کلاس مطرح کرده و تمام دانش آموزان حتی معلم آن لغت را یاد گرفته و دربارهی آن در کلاس صحبت کنند- مشارکت زبانی. بی اعتنایی به زبان کودک مساوی است با نادیده گرفتن خود کودک. وقتی این پیام، چه تلویحی و چه آشکار، که « زبان و فرهنگ خودت را پشت در کلاس بگذار» به دانش آموزان منتقل شود، آنها همراه با این پیام هویتشان را نیز پشت در کلاس جا می گذارند. آنها وقتی احساس کنند که طرد شده اند، در فعالیت های کلاسی غیرفعالانه و با اعتماد به نفس کمتری شرکت می کنند. این کافی نیست که معلم با بی اعتنایی زبان و تفاوت فرهنگی دانش آموزان را در مدرسه قبول کند بلکه باید ابتکار عمل را برای تایید هویت زبانی آنها در دست گرفته، با انجام کارهایی همچون نصب پوستر از زبان های مختلف و تشویق برای نوشتن هم به زبان مادری و هم به زبان اکثریت فضای آموزشی پدید آورند که زبان و مهارت فرهنگی تمام دانش آموزان به طور فعالانه، تایید و پذیرفته شود. ساختن هویتی پویا برای آینده. متخصصین تعلیم و تربیت تدابیر زبانی را در مدرسه رشد داده، برنامه درسی و آموزشی را طوری سازمان دهی کنند که زبان و فرهنگ دانش آموزان در تمامی روابط متقابل در مدرسه رعایت شده، مدرسه نیز نگرش های منفی و عدم بی اطلاعی دربارهی تنوع موجود در جامعه را کنار گذارد. با به چالش طلبیدن ساختار قدرت جبری، مدرسه از دانش آموزان دو زبانه حمایت کرده و نگرش مثبتی به آنها دهد تا بدانند چه کسی هستند و در آینده در جامعه چه نقشی خواهند داشت. دانش آموزان چند زبانه در ساختن جامعه و در مقیاس وسیعتر در جامعه جهانی نقش مهمی دارند، اگر ما متخصصین تعلیم و تربیت هر آنچه که به آن اعتقاد داریم و به صلاح آنهاست به مرحله ی عمل در آوریم: - فرهنگ دانش آموزان و مهارت زبانی آنها در خانه، پایه ی یادگیری آتی آنها را می سازد. و ما باید آموزش آنها را بر روی پایه های قبلی بسازیم نه بر روی خرابه های آن. - هر دانشآموزی حق دارد استعدادهایش کشف شده و در مدرسه شکوفا شود. خلاصه این که به تفاوت های زبانی و فرهنگی به عنوان « معضلی که باید حل شود » نگاه نکنیم و به جای آن چشم هایمان را باز کرده و منابع عقلانی، فرهنگی و زبانی آنها را ببینیم که چطور از وطنشان به مدرسه و جامعه ی ما به همراه آورده اند. اگر چنین کنیم، آنگاه سرمایه عقلانی، زبانی و فرهنگی جامعه مان به طور چشم گیری افزایش خواهد یافت. منابع : References Baker, C. (2000). A parent"s and teacher"s guide to bilingualism. 2nd Edition. Clevedon, England: Multilingual Matters. Cummins, J. (2000). Language, power, and pedagogy. Bilingual chindren in the crossfire. Clevedon,, England: Multilingual Matters. Skutnabb- Kangas, T. (2000). Linguistic genocide in education- or worldwide diversity and human right? Mahwah, NJ: Lawrence Erlbaum Associates
نویسنده : جیم کامینز از دانشگاه تورنتو
ترجمه: فریبا شهلایی