فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 7415


درباره من
آد: محمد
سوی آد: هاشمی بقرآبادی
دوغوم گونو: 23/03/1369
دوغوم یئری:
بقرآباد(قره چمن)ترکمنچای
روانشناسینین ارشدین اوخویورام اردبیلده
1393/02/22
hashemi boghrabadi (mohamad69 )    

آنچه ما دربارهی رشد زبان مادری میدانیم

درج شده در تاریخ ۹۳/۱۲/۱۴ ساعت 13:16 بازدید کل: 204 بازدید امروز: 202
 

تحقیقات نشان می ­دهد که زبان مادری کودکان دو زبانه در رشد شخصیتی و آموزش آن­ها نقش بسیار مهمی ایفا می­کند. جرئیات بیشتر درباره­ ی یافته­های این تحقیق چنین است: دو زبانگی تاثیر مثبت بر فرایند زبانی و رشد تحصیلی دانش ­آموزان دارد. وقتی دانش­ آموزان در دوره­ ی ابتدایی توانایی ­هایشان را در دو یا چند زبان بپرورانند، شناخت عمیق­ تری نسبت به زبان و چگونگی استفاده­ ی مؤثر از آن را کسب می­ کنند. اگر آن­ها در فرایند یادگیری هم زمان هر دو زبان بیشتر تمرین کنند، مخصوصا وقتی سطح سواد را در هر دو مورد رشد دهند، در حقیقت می­ توانند هر دو زبان را نظم داده کنار هم گذاشته و با هم مقایسه کنند. بیش از 150 تحقیق انجام شده در طول 35 سال گذشته بر آن­چه فیلسوف آلمانی، گوته، اظهار داشته است صحه می ­گذارد: کسی که فقط یک زبان می ­داند، در واقع با آن زبان آشنایی کامل ندارد. همچنین تحقیقات نشان می ­دهد که دانش­ آموزان دو زبانه، از طریق زبان­ های مختلف، در پردازش اطلاعات انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان می ­دهند. میزان رشد زبان مادری دانش­ آموزان، مسلما باعث رشد بیشتر زبان دوم آن­ها می ­شود. دانش ­آموزانی که با پایه­ ی قوی در زبان مادری­شان وارد مدرسه می ­شوند، در یادگیری دروس زبان مدرسه توانایی بیشتری از خود نشان می ­دهند. والدین و سرپرست­ های کودکان ( مثلا پدر بزرگ ­ها و مادر بزرگ ­ها) اوقاتی را با بچه­ ها می ­گذرانند، داستان تعریف و یا با آن­ها درباره­ی موضوعات مختلف بحث می ­کنند، در نتیجه دایره­ ی لغات و مفاهیم زبان مادری کودکان تقویت شده و وقتی با آمادگی کامل برای یادگیری زبان دوم وارد مدرسه ­شوند، از نظر آموزشی موفق­تر هستند. دانش و قابلیت ­های آن­ها در زبان مادری که در خانه یاد گرفته­ اند به زبانی که در مدرسه می ­آموزند، منتقل می­ شود. از نقطه نظر رشد آن­ها در مفاهیم و مهارت­ های اندیشه، هر دو زبان لازم و ملزوم یکدیگرند. انتقال زبان می ­تواند به دو صورت انجام گیرد: در مدرسه از زبان مادری حمایت شده (به ­طور مثال در برنامه ­ی آموزشی دو زبانه)، مفاهیم، زبان و مهارت­ های یادگیری که کودکان از زبان اکثریت آموخته ­اند به زبان خانه منتقل شود. در نتیجه وقتی محیط آموزشی به کودکان اجازه ­ی دسترسی به هر دو زبان را ­دهد، دو زبان همدیگر را حمایت می ­کنند. حمایت از زبان مادری در مدرسه نه تنها زبان مادری که توانایی­ های دانش ­آموزان را در یادگیری زبان مدرسه رشد می­ دهد. این یافته با توجه به یافته های قبلی غافل­گیر کننده نیست، یافته­ هایی مانند: الف - دو زبانگی دانش ­آموزان را با اصول زبان­شناسی آشنا می ­کند. و ب- قابلیت ­های هر دو زبان به ­طور چشم­گیری به هم مربوط و یا لازم و ملزوم یکدیگرند. در صورتی که زبان مادری در مدرسه به ­طور موثر تدریس شود، عملکرد دانش ­آموزان دو زبانه بهتر شده و سطح سواد آموزی در آن زبان افزایش می ­یابد. بر عکس، وقتی برای نادیده گرفتن زبان مادری­شان تشویق شوند، رشد آن­ها کند و شالوده­ی ذهنی و شخصیتی ­شان نیز برای یادگیری خدشه­ دار می­ شود. صرف اوقات آموزشی برای زبان اقلیت(مادری) در مدرسه هیچ آسیبی به رشد آکادمیک دانش­ آموزان در زبان اکثریت (رسمی) نمی ­رساند. تنی چند از متخصصین تعلیم و تربیت و والدین به برنامه ­های آموزشی دو زبانه یا تدریس زبان مادری شک داشتند، زیرا نگران بودند که در اجرای این برنامه ­ها زمان بسیاری صرف شود. برای مثال، در برنامه­ ی دو زبانه که 50 درصد وقت صرف تدریس به زبان مادری و 50 درصد به زبان اکثریت است، به یادگیری زبان اکثریت لطمه وارد می ­شود؟ یکی از یافته ­های بدیهی تحقیقات آموزشی که در بسیاری از کشورهای جهان اجرا شده، نشان می­ دهد که برنامه ­های عملی کارآمد دو زبانه می­ تواند سطح سواد و آگاهی را در زبان اقلیت بدون هیچ تاثیر منفی در پیشرفت زبان اکثریت دانش ­آموزان افزایش دهد. برای مثال در اروپا، در بلژیک، برنامه ­ی فویر که توانایی­ های آموزشی و تکلم دانش ­آموزان را به سه زبان ( زبان مادری، هلندی و فرانسه) در دوره ­ی ابتدایی شکوفا کرده، بیانگر مزیت ­های آموزش به دو یا سه زبان است. از یافته­ های تحقیقاتی مذکور، می­ توان متوجه چگونگی رخ داد آن شد. وقتی در مدرسه دانش ­آموزان دروس را به زبان اقلیت هم یاد بگیرند (برای مثال زبان مادری)، فقط این زبان را در سطح محدود فرا نمی ­گیرند. آن­ها مفاهیم و مهارت­ های عقلانی را که کاملا به توانایی آن­ها در کارکرد زبان اکثریت مربوط است یاد می­ گیرند. دانش­ آموزانی که می ­توانند ساعت را به زبان مادری­شان بگویند، مفهوم زمان را به خوبی درک کرده ­اند و برای گفتن ساعت به زبان دوم دیگر نیازی به یادگیری دوباره­ ی مفهوم زمان ندارند؛ آن­ها برای قابلیت عقلانی که قبلا فرا گرفته­ اند، کافی است به سادگی قالب ­های جدید و یا « ساختارهای ساده » را جایگزین کنند. همچنین در مراحل پیشرفته ­تر، مهارت­ های آموزشی و آکادمیک مانند تشخیص ایده ­ی اصلی از جزئیات فرعی یک داستان یا مقاله، شناختن علت و معلول، تمییز حقیقت از نظریه، تنظیم توالی حوادث یک داستان یا روایت تاریخی از طریق زبان منتقل می­ شود. زبان مادری آسیب پذیر است و به آسانی در اوایل دوران مدرسه خدشه­ دار می­ شود. برای بسیاری از مردم شگفت انگیز است که کودکان دو زبانه در اوایل دوران مدرسه چ­قدر سریع مهارت ­های گفتاری را از زبان اکثریت « جذب می ­کنند » ( ولی برای کسب مهارت­ های آکادمیک پروسه زمانی بیشتری طول می ­کشد). متخصصین تعلیم و تربیت اغلب از این که دانش آموزان چ­قدر سریع می ­توانند توانایی­شان را در به­ کارگیری زبان مادری­شان، حتی در محیط خانه، از دست دهند، آگاهی کمتری دارند. میزان و سرعت از دست دادن این توانایی بستگی به تجمع خانواده در گروه زبانی خاص دارد. اگر در بیرون از مدرسه زبان مادری به ­طور گسترده­ ای استفاده شود، این زبان در میان بچه­ ها کمتر از بین می ­رود. و یا اگر جایی برای ارتباطات زبانی متمرکز و مناطق خاصی برای « اسکان » وجود نداشته باشد، آن­ها توانایی ارتباط با زبان مادری­شان را در طول 2 یا 3 سال بعد از مدرسه از دست می ­دهند. آن­ها ممکن است مهارت­ های ادراکی­ را حفظ کنند اما هنگام صحبت با هم­سالان و خوهران و برادران و در جواب دادن به والدین­شان از زبان اکثریت استفاده کنند. وقتی آن بچه ­ها بزرگ شوند، جدایی زبانی بین والدین و فرزندان به شکاف عمیق عاطفی تبدیل می ­شود. با نتایج قابل پیش بینی دانش آموزان نسبت به هر دو فرهنگ مدرسه و خانه بیگانه خواهند شد- بحران هویت. برای کاهش میزان از دست دادن زبان، والدین باید تدابیر زبانی خانگی قوی اعمال کنند تا فرصت­ های زیادی برای وسعت بخشیدن به کاربرد زبان مادری برای بچه ­ها فراهم آید. مواردی همچون ارتباط با زبان مادری، بازی­ های گروهی، رفتن به کشور مبدا و .... معلم ­ها می­ توانند به دانش ­آموزان در حفظ و رشد زبان مادری­شان کمک و ارزش دانستن یک زبان بیشتر را به آن­ها منتقل کنند. برای مثال برنامه­ هایی همچون موارد زیر در کلاس اجرا کنند: الف- با ارزیابی و تجلیل از دانش آموزان دو زبانه در کلاس، آگاهی آن­ها را نسبت به اهمیت زبان بالا برند. ب- هر روز یک دانش آموز لغت خاصی را از زبان مادری­اش در کلاس مطرح کرده و تمام دانش آموزان حتی معلم آن لغت را یاد گرفته و درباره­ی آن در کلاس صحبت کنند- مشارکت زبانی. بی اعتنایی به زبان کودک مساوی است با نادیده گرفتن خود کودک. وقتی این پیام، چه تلویحی و چه آشکار، که « زبان و فرهنگ خودت را پشت در کلاس بگذار» به دانش ­­آموزان منتقل شود، آن­ها همراه با این پیام هویت­شان را نیز پشت در کلاس جا می ­گذارند. آن­ها وقتی احساس کنند که طرد شده ­اند، در فعالیت ­های کلاسی غیرفعالانه و با اعتماد به نفس کمتری شرکت می­ کنند. این کافی نیست که معلم با بی ­اعتنایی زبان و تفاوت فرهنگی دانش ­آموزان را در مدرسه قبول کند بلکه باید ابتکار عمل را برای تایید هویت زبانی آن­ها در دست گرفته، با انجام کارهایی همچون نصب پوستر از زبان­ های مختلف و تشویق برای نوشتن هم به زبان مادری و هم به زبان اکثریت فضای آموزشی پدید آورند که زبان و مهارت­ فرهنگی تمام دانش آموزان به طور فعالانه، تایید و پذیرفته شود. ساختن هویتی پویا برای آینده. متخصصین تعلیم و تربیت تدابیر زبانی را در مدرسه رشد داده، برنامه درسی و آموزشی را طوری سازمان دهی کنند که زبان و فرهنگ دانش ­آموزان در تمامی روابط متقابل در مدرسه رعایت شده، مدرسه نیز نگرش ­های منفی و عدم بی ­اطلاعی درباره­ی تنوع موجود در جامعه را کنار ­گذارد. با به چالش طلبیدن ساختار قدرت جبری، مدرسه از دانش آموزان دو زبانه حمایت کرده و نگرش مثبتی به آن­ها دهد تا بدانند چه کسی هستند و در آینده در جامعه چه نقشی خواهند داشت. دانش­ آموزان چند زبانه در ساختن جامعه و در مقیاس وسیع­تر در جامعه جهانی نقش مهمی دارند، اگر ما متخصصین تعلیم و تربیت هر آن­چه که به آن اعتقاد داریم و به صلاح آن­هاست به مرحله­ ی عمل در آوریم: - فرهنگ دانش ­آموزان و مهارت زبانی آن­ها در خانه، پایه­ ی یادگیری آتی آن­ها را می­ سازد. و ما باید آموزش آن­ها را بر روی پایه­ های قبلی بسازیم نه بر روی خرابه­ های آن. - هر دانش­آموزی حق دارد استعدادهایش کشف شده و در مدرسه شکوفا شود. خلاصه این که به تفاوت­ های زبانی و فرهنگی به عنوان « معضلی که باید حل شود » نگاه نکنیم و به جای آن چشم ­هایمان را باز کرده و منابع عقلانی، فرهنگی و زبانی آن­ها را ببینیم که چطور از وطنشان به مدرسه و جامعه­ ی ما به همراه آورده ­اند. اگر چنین کنیم، آن­گاه سرمایه عقلانی، زبانی و فرهنگی جامعه ­مان به طور چشم گیری افزایش خواهد یافت. منابع : References Baker, C. (2000). A parent"s and teacher"s guide to bilingualism. 2nd Edition. Clevedon, England: Multilingual Matters. Cummins, J. (2000). Language, power, and pedagogy. Bilingual chindren in the crossfire. Clevedon,, England: Multilingual Matters. Skutnabb- Kangas, T. (2000). Linguistic genocide in education- or worldwide diversity and human right? Mahwah, NJ: Lawrence Erlbaum Associates

نویسنده : جیم کامینز از دانشگاه تورنتو

ترجمه: فریبا شهلایی

این مطلب توسط جلال علی اصغری بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)