فراموش کردم
رتبه کلی: 2189


درباره من
AdaMayE Taze Be DOrAn ReSide va LLLashi Dore ACc Maro Xit BeKeshAnn
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
Bet BarXord ?!
Be Jof ToX..M
.
.
.
.
0UnAyI K AdD liSTe6OuN Ki6 Mi6iE AdD NemI6aN
.
.
.
.

Im SoLe__LoVe HaTe ... 13Y13Y
Mohammad ReZa..MirzaAlilou (mohamadreza6000 )    

داستان دکتر علی شریعتی

درج شده در تاریخ ۹۳/۱۲/۰۷ ساعت 18:17 بازدید کل: 131 بازدید امروز: 131
 

 

 

 

 

 

«کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست

که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود آن هم به سه دلیل

اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم که از همه

تهوع آورتر بود اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت

یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم، آن پسر قوی هیکل ته

کلاس را دیدم در حالیکه زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

و تازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران

ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد......

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۱۲/۰۷ - ۱۸:۱۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)